۶ / ۶
صله دادن به مادر رضاعى
۹۴۴. الطبقات الكبرى ـ به نقل از پيرمردى از قبيله بنى سعد ـ: حليمه دختر عبد اللّه، در مكّه بر پيامبر صلىاللهعليهوآله ـ [پس از آن]كه با خديجه ازدواج كرده بود ـ، وارد شد. حليمه از خشكسالى و هلاك شدن چارپايان، شِكوه كرد و پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله با خديجه در باره او گفتگو كرد و چهل گوسفند و شترى رام كه بر پشتش اثر كجاوهكشى داشت، به او عطا نمود و حليمه به سوى خانوادهاش باز گشت.۱
۹۴۵. الاستيعاب ـ به نقل از عطاء بن يسار ـ: حليمه دختر عبد اللّه و مادر شيرى پيامبر صلىاللهعليهوآله، در جنگ حنين، نزد پيامبر صلىاللهعليهوآله آمد. پيامبر صلىاللهعليهوآله جلوى پايش برخاست و رداى خود را برايش گسترد و او بر آن نشست.۲
۹۴۶. الطبقات الكبرى ـ به نقل از محمّد بن منكدر ـ: زنى كه پيامبر صلىاللهعليهوآله را شير داده بود، از ايشان اجازه ورود خواست، و چون داخل شد، پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: «مادرم، مادرم !» و رداى خود را آورد و برايش گسترد و او بر آن نشست.۳
1.. قَدِمَت حليمةُ بِنتُ عَبدِ اللّهِ عَلى رَسولِ اللّهِ صلىاللهعليهوآلهمَكَّةَ وقَد تَزَوَّجَ خَديجَةَ ، فَتَشَكَّت جَدبَ البِلادِ وهَلاكَ الماشِيَةِ ،فَكَلَّمَ رَسولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآلهخَديجَةَ فيها ، فَأَعطَتها أربَعينَ شاةً ، وبَعيرا مُوَقَّعا لِلظَّعينَةِ ، وَانصَرَفَت إلى أهلِها الطبقات الكبرى : ج ۱ ص ۱۱۳ ، النهاية : ج ۵ ص ۲۱۵ .
2.. جاءَت حَليمَةُ ابنَةُ عَبدِ اللّهِ اُمُّ النَّبِيِّ صلىاللهعليهوآله مِنَ الرَّضاعَةِ إلَى النَّبِيِّ صلىاللهعليهوآلهيَومَ حُنَينٍ ، فَقامَ إلَيها وبَسَطَ لَها رِداءَهُ فَجَلَسَتعَلَيهِ الاستيعاب : ج ۴ ص ۳۷۴ الرقم ۳۳۳۶ ، ذخائر العقبى : ص ۴۳۲ .
3.. اِستَأذَنَتِ امرَأَةٌ عَلَى النَّبِيِّ صلىاللهعليهوآله قَد كانَت أرضَعَتهُ ، فَلَمّا دَخَلَت عَلَيهِ قالَ : اُمّي اُمّي . وعَمَدَ إلى رِدائِهِ فَبَسَطَهُ لَهافَقَعَدَت عَلَيهِ الطبقات الكبرى : ج ۱ ص ۱۱۴ ، مكارم الأخلاق لابن أبي الدنيا : ص ۱۶۱ ح ۲۱۳ .