۵ / ۳
اجازه دادن به كودكان براى بازى با او حتّى در نماز
۹۲۶. المعجم الكبير ـ به نقل از ابو سعيد ـ: در حالى كه پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله نماز مىخوانْد، حسين عليهالسلام آمد و گردن پيامبر صلىاللهعليهوآله را گرفت. ايشان با او برخاست و او را با دست خود گرفت و همچنان او را نگه داشت تا به ركوع رفت.۱
۹۲۷. المناقب، ابن شهرآشوب ـ به نقل از عبد اللّه بن شيبه، از پدرش ـ: پيامبر صلىاللهعليهوآله به نمازى فرا خوانده شد، در حالى كه حسن عليهالسلام در آغوش ايشان بود. پيامبر صلىاللهعليهوآله او را مقابل خود بر زمين گذاشت و نماز خوانْد. وقتى به سجده رفت، سجده را طولانى كرد. از ميان مردم، من سرم را بلند كردم. در آن هنگام، حسن عليهالسلام روى شانه پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله بود. وقتى سلامِ نماز را داد، مردم به ايشان گفتند: اى پيامبر خدا ! در نمازت سجدهاى به جاى آوردى كه معمولاً اين گونه سجده نمىكردى. گويى به شما وحى مىشد. فرمود: «به من وحى نشد ؛ ليكن فرزندم بر شانه من بود و من، خوش نداشتم او را به شتاب بيندازم، تا اين كه خودش پايين بيايد».۲
۹۲۸. مسند ابن حنبل ـ به نقل از ابو بكره ـ: پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله نماز مىخواند كه حسن عليهالسلام در حال سجده[ى پيامبر] بر پشت و گردن ايشان پريد. پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله او را به نرمى بلند كرد تا مبادا زمين بخورد و اين را چند بار انجام داد. هنگامى كه نمازش را به پايان برد، گفتند: اى پيامبر خدا ! ديديم با حسن كارى كردى كه پيشتر نديده بوديم انجام دهى؟! پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: «او دسته گل خوشبوى من از دنياست».۳
1.. جاءَ الحُسَينُ عليهالسلام ورَسولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآله يُصَلّي ، فَالتَزَمَ عُنُقَ النَّبِيِّ صلىاللهعليهوآله ، فَقامَ بِهِ وأَخَذَ بِيَدِهِ ، فَلَم يَزَل مُمسِكُها حَتّى رَكَعَالمعجم الكبير : ج ۳ ص ۵۱ ح ۲۶۵۷ ، تاريخ دمشق : ج ۱۴ ص ۱۶۲ .
2.. أنَّهُ دُعِيَ النَّبِيُّ صلىاللهعليهوآله إلى صَلاةٍ وَالحَسَنُ مُتَعَلِّقٌ بِهِ ، فَوَضَعَهُ النَّبِيُّ صلىاللهعليهوآله مُقابِلَ جَنبِهِ وصَلّى ، فَلَمّا سَجَدَ أطالَ السُّجودَ ،فَرَفَعتُ رَأسي مِن بَينِ القَومِ ، فَإِذَا الحَسَنُ عَلى كَتِفِ رَسولِ اللّهِ صلىاللهعليهوآله ، فَلَمّا سَلَّمَ قالَ لَهُ القَومُ : يا رَسولَ اللّهِ ، لَقَد سَجَدتَ في صَلاتِكَ هذِهِ سَجدَةً ما كُنتَ تَسجُدُها ، كَأَنَّما يوحى إلَيكَ ؟! فَقالَ صلىاللهعليهوآله : لَم يوحَ إلَيَّ ، ولكِنَّ ابني كانَ عَلى كَتِفي فَكَرِهتُ أن اُعجِلَهُ حَتّى نَزَلَ المناقب لابن شهرآشوب : ج ۲ ص ۲۴ ، بحار الأنوار : ج ۴۳ ص ۲۹۴ .
3.. إنَّ رَسولَ اللّهِ صلىاللهعليهوآله كانَ يُصَلّي ، فَإِذا سَجَدَ وَثَبَ الحَسَنُ عَلى ظَهرِهِ وعَلى عُنُقِهِ ، فَيَرفَعُ رَسولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآلهرَفعا رَفيقا ؛لِئَلاّ يُصرَعَ . قالَ : فَعَلَ ذلِكَ غَيرَ مَرَّةٍ . فَلَمّا قَضى صَلاتَهُ قالوا : يا رَسولَ اللّهِ ، رَأَيناكَ صَنَعتَ بِالحَسَنِ شَيئا ما رَأَيناكَ صَنَعتَهُ ؟ ! قالَ : إنَّهُ رَيحانَتي مِنَ الدُّنيا مسند ابن حنبل : ج ۷ ص ۳۳۴ ح ۲۰۵۳۹ ، صحيح ابن حبّان : ج ۱۵ ص ۴۱۸ ح ۶۹۶۴ .