385
گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله

۵ / ۳

اجازه دادن به كودكان براى بازى با او حتّى در نماز

۹۲۶. المعجم الكبير ـ به نقل از ابو سعيد ـ: در حالى كه پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله نماز مى‌خوانْد، حسين عليه‌السلام آمد و گردن پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله را گرفت. ايشان با او برخاست و او را با دست خود گرفت و همچنان او را نگه داشت تا به ركوع رفت.۱

۹۲۷. المناقب، ابن شهرآشوب ـ به نقل از عبد اللّه‌ بن شيبه، از پدرش ـ: پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله به نمازى فرا خوانده شد، در حالى كه حسن عليه‌السلام در آغوش ايشان بود. پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله او را مقابل خود بر زمين گذاشت و نماز خوانْد. وقتى به سجده رفت، سجده را طولانى كرد. از ميان مردم، من سرم را بلند كردم. در آن هنگام، حسن عليه‌السلام روى شانه پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله بود. وقتى سلامِ نماز را داد، مردم به ايشان گفتند: اى پيامبر خدا ! در نمازت سجده‌اى به جاى آوردى كه معمولاً اين گونه سجده نمى‌كردى. گويى به شما وحى مى‌شد. فرمود: «به من وحى نشد ؛ ليكن فرزندم بر شانه من بود و من، خوش نداشتم او را به شتاب بيندازم، تا اين كه خودش پايين بيايد».۲

۹۲۸. مسند ابن حنبل ـ به نقل از ابو بكره ـ: پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله نماز مى‌خواند كه حسن عليه‌السلام در حال سجده[ى پيامبر] بر پشت و گردن ايشان پريد. پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله او را به نرمى بلند كرد تا مبادا زمين بخورد و اين را چند بار انجام داد. هنگامى كه نمازش را به پايان برد، گفتند: اى پيامبر خدا ! ديديم با حسن كارى كردى كه پيش‌تر نديده بوديم انجام دهى؟! پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: «او دسته گل خوش‌بوى من از دنياست».۳

1.. جاءَ الحُسَينُ عليه‌السلام ورَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله يُصَلّي ، فَالتَزَمَ عُنُقَ النَّبِيِّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ، فَقامَ بِهِ وأَخَذَ بِيَدِهِ ، فَلَم يَزَل مُمسِكُها حَتّى رَكَعَالمعجم الكبير : ج ۳ ص ۵۱ ح ۲۶۵۷ ، تاريخ دمشق : ج ۱۴ ص ۱۶۲ .

2.. أنَّهُ دُعِيَ النَّبِيُّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله إلى صَلاةٍ وَالحَسَنُ مُتَعَلِّقٌ بِهِ ، فَوَضَعَهُ النَّبِيُّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله مُقابِلَ جَنبِهِ وصَلّى ، فَلَمّا سَجَدَ أطالَ السُّجودَ ،فَرَفَعتُ رَأسي مِن بَينِ القَومِ ، فَإِذَا الحَسَنُ عَلى كَتِفِ رَسولِ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ، فَلَمّا سَلَّمَ قالَ لَهُ القَومُ : يا رَسولَ اللّه‌ِ ، لَقَد سَجَدتَ في صَلاتِكَ هذِهِ سَجدَةً ما كُنتَ تَسجُدُها ، كَأَنَّما يوحى إلَيكَ ؟! فَقالَ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله : لَم يوحَ إلَيَّ ، ولكِنَّ ابني كانَ عَلى كَتِفي فَكَرِهتُ أن اُعجِلَهُ حَتّى نَزَلَ المناقب لابن شهرآشوب : ج ۲ ص ۲۴ ، بحار الأنوار : ج ۴۳ ص ۲۹۴ .

3.. إنَّ رَسولَ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله كانَ يُصَلّي ، فَإِذا سَجَدَ وَثَبَ الحَسَنُ عَلى ظَهرِهِ وعَلى عُنُقِهِ ، فَيَرفَعُ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهرَفعا رَفيقا ؛لِئَلاّ يُصرَعَ . قالَ : فَعَلَ ذلِكَ غَيرَ مَرَّةٍ . فَلَمّا قَضى صَلاتَهُ قالوا : يا رَسولَ اللّه‌ِ ، رَأَيناكَ صَنَعتَ بِالحَسَنِ شَيئا ما رَأَيناكَ صَنَعتَهُ ؟ ! قالَ : إنَّهُ رَيحانَتي مِنَ الدُّنيا مسند ابن حنبل : ج ۷ ص ۳۳۴ ح ۲۰۵۳۹ ، صحيح ابن حبّان : ج ۱۵ ص ۴۱۸ ح ۶۹۶۴ .


گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
384

مى‌چسباند و مى‌بوسيد و مى‌بوييد.۱

۹۲۴. شرح الأخبار ـ به نقل از جعفر بن فروى، با سندش ـ: پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله با يارانش نشسته بود كه حسن عليه‌السلام و حسين عليه‌السلام ـ كه دو كودك بودند ـ به طرفش دويدند و شروع به پريدن بر روى او كردند. پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله نيز گاه سرش را برايشان فرود مى‌آورد و گاه هر دو را مى‌گرفت و مى‌بوسيد.
مردى از همنشينان ايشان، شگفت‌زده مى‌نگريست و سپس گفت: اى پيامبر خدا ! فكر نمى‌كنم تا كنون هيچ يك از فرزندانم را بوسيده باشم. پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله چنان خشمناك شد كه رنگش بر گشت. پس به آن مرد فرمود: «اگر خداى عز و جل رحم را از دل تو برده، من با تو چه كنم ؟ هر كس بر كوچكمان رحم نكند و بزرگمان را احترام نكند، از ما [مسلمانان] نيست».۲

۵ / ۲

دست نوازش بر سر كشيدن

۹۲۵. عدّة الداعى: پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله چون صبح مى‌شد، بر سر فرزندانش و فرزندان فرزندانش دست مى‌كشيد.۳

1.. ما رَأَيتُ أحَدا أرحَمَ بِالعِيالِ مِن رَسولِ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ، وكانَ استَرضَعَ لابنِهِ إبراهيمَ بِأَقصَى المَدينَةِ ، وكانَ زَوجُها قَيناوكانَ يَأتيهِ ، فَيَأتيهِ الغُلامُ وعَلَيهِ أثَرُ الدُّخانِ ، فَيَلتَزِمُهُ ويُقَبِّلُهُ ويَشُمُّهُ مسند أبي يعلى : ج ۴ ص ۱۸۰ ح ۴۱۷۶ .

2.. إنَّ رَسولَ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله كانَ جالِسا مَعَ أصحابِهِ ، إذ أقبَلَ إلَيهِ الحَسَنُ وَالحُسَينُ عليهماالسلام وهُما صَغيرانِ ، فَجَعلا يَنزُوانِ عَلَيهِ ،فَمَرَّةً يَضَعُ لَهُما رَأسَهُ ، ومَرَّةً يَأخُذُهُما إلَيهِ فَقَبَّلَهُما ، ورَجُلٌ مِن جُلَسائِهِ يَنظُرُ إلَيهِ كَالمُتَعَجِّبِ مِن ذلِكَ ، ثُمَّ قالَ : يا رَسولَ اللّه‌ِ ، ما أعلَمُ أنّي قَبَّلتُ وَلَدا إلَيَّ قَطُّ ! فَغَضِبَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهحَتَّى التَمَعَ لَونُهُ ، فَقالَ لِلرَّجُلِ : إن كانَ اللّه‌ُ عز و جل قَد نَزَعَ الرَّحمَةَ مِن قَلبِكَ فَما أصنَعُ بِكَ ؟ مَن لَم يَرحَم صَغيرَنا ويُعَزِّز كَبيرَنا فَلَيس مِنّا شرح الأخبار : ج ۳ ص ۱۱۵ ح ۱۰۶۰ ، كشف الغمّة : ج ۲ ص ۵۳۴ .

3.. كانَ النَّبِيُّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله إذا أصبَحَ مَسَحَ عَلى رُؤوسِ وُلدِه ، ووُلدِ وُلدِهِ عدّة الداعي : ص ۷۹ ، بحار الأنوار : ج ۱۰۴ ص ۹۹ح ۷۵ .

  • نام منبع :
    گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران، عبدالهادي مسعودي (مترجم)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 21036
صفحه از 868
پرینت  ارسال به