۸۹۰.السنن الكبرى ـ به نقل از عايشه ـ: اسماء دختر ابو بكر، بر پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله وارد شد، در حالى كه لباس نازك شامى به تن داشت. پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله از او رو گرداند و سپس فرمود: «اين چيست، اى اسماء ؟ زن هنگامى كه به سنّ حيض ديدن مىرسد، روا نيست كه جز اين و اين از او ديده شود» و به چهره و كف دستهايش اشاره فرمود.۱
۸۹۱. مسند ابن حنبل ـ به نقل از اُسامة بن زيد ـ: پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله لباس [پنبهاى] مصرى كلفتى از همانها كه به دحيه كلبى هديه داده بود، به من پوشاند و من نيز آن را به همسرم پوشاندم. پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله به من فرمود: «چرا لباس مصرى را نمىپوشى ؟». گفتم: اى پيامبر خدا ! آن را به همسرم پوشاندم. پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله به من فرمود: «به او فرمان بده كه زيرپوشى زير آن بپوشد، كه مىترسم حجم بدنش را نمايان سازد».۲
۳ / ۱۲
مسافرت با خانواده
۸۹۲. المعجم الكبير ـ به نقل از ابن عبّاس ـ: پيامبر صلىاللهعليهوآله هنگامى كه مسافرت مىكرد، با يكى از
1.. إنَّ أسماءَ بِنتَ أبي بَكرٍ دَخَلَت عَلى رَسولِ اللّهِ صلىاللهعليهوآلهوعَلَيها ثِيابٌ شامِيَّةٌ رِقاقٌ ، فَأَعرَضَ عَنها ، ثُمَّ قالَ : ما هذا ياأسماءُ ، إنَّ المَرأَةَ إذا بَلَغَتِ المَحيضَ لَم يَصلُح أن يُرى مِنها إلاّ هذا وهذا ـ وأَشارَ إلى وَجهِهِ وكَفَّيهِ ـ السنن الكبرى : ج ۲ ص ۳۱۹ ح ۳۲۱۸ ، مسند الشامّيين : ج ۴ ص ۶۴ ح ۲۷۳۹ .
2.. كَساني رَسولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآلهقُبطِيَّةً كَثيفَةً كانَت مِمّا أهداها دِحيَةَ الكَلبِيِّ ، فَكَسَوتُهَا امرَأَتي ، فَقالَ لي رَسولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآله : مالَكَ لَم تَلبَسِ القُبطِيَّةَ ؟ قُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ، كَسَوتُهَا امرَأَتي ، فَقالَ لي رَسولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآله : مُرها فَلتَجعَل تَحتَها غِلالَةً ؛ إنّي أخافُ أن تَصِفَ حَجمَ عِظامِها مسند ابن حنبل : ج ۸ ص ۱۸۴ ح ۲۱۸۴۵ ، السنن الكبرى : ج ۲ ص ۳۳۱ ح ۳۲۶۲ .