۸۰۰.كنز العمّال ـ به نقل از ابن عمر ـ: پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله سراغ مردى را گرفت و فرمود: «فلانى كجاست ؟». كسى گفت: رفته بازى كند ! پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله فرمود: «ما را با بازى، چه كار ؟». مردى گفت: اى پيامبر خدا ! رفته تيراندازى كند. پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله فرمود: «تيراندازى، بازى نيست. تيراندازى، بهترين سرگرمى شماست».۱
۱۹ / ۳
شنا و تيراندازى
۸۰۱. الدرّ المنثور ـ به نقل از سليمان تَيمى ـ: پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله خوش مىداشت كه مرد، شناگر و تيرانداز باشد.۲
۸۰۲. پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله: به فرزندانتان، شنا و تيراندازى بياموزيد.۳
۱۹ / ۴
كُشتى
۸۰۳. السنن الكبرى ـ به نقل از سعيد بن جبير ـ: پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله در صحراى مكّه بود كه يزيد بن ركانه ـ يا ركانة بن يزيد ـ با چند بزش نزد پيامبر صلىاللهعليهوآله آمد و گفت: اى محمّد ! آيا با من كُشتى مىگيرى ؟ فرمود: «اگر برنده شوم، چه مىدهى ؟». گفت: يك گوسفند از گلّهام را. پيامبر صلىاللهعليهوآله با او كُشتى گرفت و او را به زمين زد و يك گوسفند گرفت.
ركانه گفت: آيا دوباره كشتى مىگيرى ؟ فرمود: «چه مىدهى ؟». گفت: يك گوسفند
1.. إنَّ رَسولَ اللّهِ صلىاللهعليهوآله افتَقَدَ رَجُلاً ، فَقالَ : أينَ فُلانٌ ؟ فَقالَ قائِلٌ : ذَهَبَ يَلعَبُ ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآله : ما لَنا واللَّعِبُ ؟فَقالَ رَجُلٌ : يا رَسولَ اللّهِ ، ذَهَبَ يَرمي ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآله : لَيسَ الرَّميُ بِلَعِبٍ ، الرَّميُ خَيرُ ما لَهَوتُم بِهِ كنز العمّال : ج ۴ ص ۴۶۲ ح ۱۱۳۷۷ .
2.. كانَ رَسولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآلهيُعجِبُهُ أن يَكونَ الرَّجُلُ سابِحا رامِيا الدرّ المنثور : ج ۴ ص ۸۷ .
3.. عَلِّموا أولادَكُمُ السِّباحَةَ وَالرِّمايَةَ الكافي : ج ۶ ص ۴۷ ح ۴ ، الجعفريّات : ص ۹۸ .