۱۶ / ۳
نگاهش توأم با عبرت بود
۷۵۶. پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله: پروردگارم مرا فرمود كه گفتارم، ذكر [خدا] باشد و سكوتم، انديشيدن و نگاهم، عبرت آموختن.۱
۷۵۷. پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله: پروردگارم، مرا به نُه كار، سفارش فرمود: مرا سفارش فرمود به اخلاص داشتن در نهان و آشكار، و رعايت عدالت در خشنودى و خشمگينى، و ميانهروى در نادارى و دارايى، و گذشت از كسى كه به من ستم كرده، و عطا كردن به كسى كه از من دريغ داشته، و پيوند با كسى كه از من بُريده است، و اين كه خاموشىام [توأم با] تفكّر باشد، و گفتارم ذكر [خدا] و نگاهم درس گرفتن باشد.۲
۱۶ / ۴
نگاهش دزدانه نبود
۷۵۸. المناقب، ابن شهرآشوب: پيامبر صلىاللهعليهوآله چشم خيانتكار نداشت۳.۴
۷۵۹. پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله: روا نيست كه پيامبرى، چشم خيانتكار داشته باشد.۵
۷۶۰. تنزيه الأنبياء عليهمالسلام: هنگامى كه عثمان در روز فتح مكّه، عبد اللّه بن سعد بن ابى سَرح را ـ كه قبلاً پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله او را مهدور الدم دانسته و فرمان قتلش را صادر كرده بود ـ، خدمت ايشان
1.. إنَّ رَبّي أمَرَنِي أن يَكونَ نُطقي ذِكرا ، وصَمتي فِكرا ، ونَظَري عِبرَةً مسند الشهاب : ج ۲ ص ۱۸۹ ح ۱۱۵۹ ،المغني عن حمل الأسفار : ج ۲ ص ۷۷۲ ح ۲۸۳۹ .
2.. أوصاني رَبّي بتِسعٍ : أوصاني بِالإِخلاصِ فِي السِّرِّ وَالعَلانِيَةِ ، وَالعَدلِ فِي الرِّضا وَالغَضَبِ ، وَالقَصدِ فِي الفَقرِوَالغِنى ، وأن أعفُوَ عَمَّن ظَلَمَني ، واُعطِيَ مَن حَرَمَني ، وأَصِلَ مَن قَطَعَني ، وأَن يَكونَ صَمتي فِكرا ، ومَنطِقي ذِكرا ، ونَظَري عِبَرا تحف العقول : ص ۳۶ ، كنز الفوائد : ج ۲ ص ۱۱ .
3.. يعنى با چشم و دست و انگشتش اشاره نمىكرد و فرمان پنهانى نمىداد .
4.. لَم يَكُن لَهُ صلىاللهعليهوآله خائِنَةَ الأَعيُنِ (المناقب لابن شهرآشوب : ج ۱ ص ۱۴۴ ، بحار الأنوار : ج ۱۶ ص ۳۳۴ ح ۲۷) .
5.. إنَّهُ لا يَنبَغي لِنَبِيٍّ أن تَكونَ لَهُ خائِنَةُ الأَعيُنِ سنن أبي داود : ج ۳ ص ۵۹ ح ۲۶۸۳ ، المستدرك على الصحيحين :ج ۳ ص ۴۵ .