291
گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله

كارى فرستاد. گفتم: «به خدا نمى‌روم»؛ ولى در نظر داشتم براى اجراى دستور پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله راهى شوم.
بيرون آمدم، تا اين كه به كودكانى برخوردم كه در بازار، بازى مى‌كردند. ناگهان، پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله مرا از پشت گرفت. پس به او نگريستم. ديدم مى‌خندد. آن گاه فرمود: «اَنَس كوچولو ! به آن جا كه گفتم، رفتى ؟». گفتم: آرى، مى‌روم، اى پيامبر خدا !۱

۶۸۷. المعجم الكبير ـ به نقل از صهيب ـ: يكى از دو نماز مغرب و عشا را با پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله به جا آوردم. وقتى از نماز فارغ شد، خنديد و به ما رو كرد و فرمود: «آيا از من نمى‌پرسيد كه چرا خنديدم ؟». گفتند: خدا و پيامبرش داناترند. فرمود: «از قضاى خداوند براى بنده مسلمان در شگفتم ! [زيرا] همه قضاهاى خداى متعال براى او، خيرند، و كسى نيست كه همه قضاهاى خدا برايش خير باشد، جز بنده مسلمان».۲

1.. كانَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله مِن أحسَنِ النّاسِ خُلُقا ، فَأَرسَلَني يَوما لِحاجَةٍ ، فَقُلتُ : وَاللّه‌ِ ، لا أذهَبُ ، وفي نَفسي أن أذهَبَلِما أمَرَني بِهِ نَبِيُّ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله . فَخَرَجتُ حَتّى أمُرَّ عَلى صِبيانٍ وهُم يَلعَبونَ فِي السّوقِ ، فَإِذا رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله قَد قَبَضَ بِقَفايَ مِن وَرائي ، قالَ : فَنَظَرتُ إلَيهِ وهُوَ يَضحَكُ ، فَقالَ :
يا اُنَيسُ ! أ ذَهَبتَ حَيثُ أمَرتُكَ ؟ قالَ : قُلتُ : نَعَم ، أنَا أذهَبُ يا رَسولَ اللّه‌ِ صحيح مسلم : ج ۴ ص ۱۸۰۵ ح ۵۴ ، سنن أبي داود : ج ۴ ص ۲۴۶ ح ۴۷۷۳ .

2.. صَلَّيتُ مَعَ رَسولِ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهإحدى صَلاتَيِ العِشاءِ ، فَلَمَّا انصَرَفَ أقبَلَ إلَينا بِوَجهِهِ ضاحِكا فَقالَ : ألا تَسأَلُونِّي مِمَّضَحِكتُ ؟ قالوا : اللّه‌ُ ورَسولُهُ أعلَمُ .
قالَ : عَجِبتُ مِن قَضاءِ اللّه‌ِ لِلعَبدِ المُسلِمِ ، إنَّ كُلَّ ما قَضَى اللّه‌ُ لَهُ خَيرٌ ، ولَيسَ أحَدٌ كُلُّ قَضاءِ اللّه‌ِ لَهُ خَيرٌ ، إلاَّ العَبدُ المُسلِمُ المعجم الكبير : ج ۸ ص ۴۰ ح ۷۳۱۷ ، المعجم الأوسط : ج ۷ ص ۲۴۲ ح ۷۳۹۰ .


گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
290

برايشان آمرزش مى‌طلبيد، خداوند را توبه‌پذير و مهربان مى‌يافتند»۱ را نازل فرمود.۲

ف ـ خنده پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله به خاطر كار شيطان، هنگام نام برده شدن خدا براى غذا

۶۸۴. سنن أبى داوود ـ به نقل از اُميّة بن مُخشى ـ: پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله نشسته بود و مردى غذا مى‌خورد. او «بسم اللّه‌» نگفت، تا آن كه از غذايش فقط يك لقمه مانده بود. چون آن لقمه را به طرف دهانش برد، گفت: «به نام خدا بر اوّل و آخرش». پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله خنديد و فرمود: «شيطان، پيوسته با او غذا مى‌خورد، و چون او نام خداوند عز و جل را بُرد، شيطان، هر چه را در شكمش بود، بالا آورد».۳

ص ـ خنده پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله از مردى كه خوابش را باز گفت

۶۸۵. صحيح مسلم ـ به نقل از جابر ـ: مردى نزد پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله آمد و گفت: اى پيامبر خدا ! خواب ديدم كه سرم قطع شده است. پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله خنديد و فرمود: «هنگامى كه شيطان با يكى از شما در خوابش بازى مى‌كند، آن را براى مردم بازگو نكند».۴

ر ـ خنده پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله به روى خدمت‌گزارش كه نافرمانى كرده بود

۶۸۶. صحيح مسلم ـ به نقل از اَنَس ـ: پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله از خوش‌اخلاق‌ترين مردم بود. روزى، مرا براى

1.. نساء : آيه ۶۴ .

2.. أذنَبَ رَجُلٌ ذَنبا في حَياةِ رَسولِ اللّه‌ِ فَطُلِبَ ، فَتَغَيَّبَ حَتّى وَجَدَ الحَسَنَ وَالحُسَينَ عليهماالسلامفي طَريقٍ خالٍ ، فَأَخَذَهُمافَاحتَمَلَهُما عَلى عاتِقِهِ وأَتى بِهِمَا النَّبِيَّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ، فَقالَ : يا رَسولَ اللّه‌ِ ، إنّي مُستَجيرٌ بِاللّه‌ِ وبِهِما ، فَضَحِكَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهحَتّى رَدَّ يَدَهُ إلى فَمِهِ ، ثُمَّ قالَ لِلرَّجُلِ : اِذهَب فَأَنتَ طَليقٌ ، وقالَ لِلحَسَنِ وَالحُسَينِ عليهماالسلام : قَد شَفَّعتُكُما فيهِ أي فَتَيانِ ، فَأَنزَلَ اللّه‌ُ تَعالى : « وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّـلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ‌لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا » (شرح الأخبار : ج ۳ ص ۱۱۷ ح ۱۰۶۱ ، المناقب لابن شهرآشوب : ج ۳ ص ۴۰۰) .

3.. كانَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهجالِسا ورَجُلٌ يَأكُلُ ، فَلَم يُسَمِّ حَتّى لَم يَبقَ مِن طَعامِهِ إلاّ لُقمَةٌ ، فَلَمّا رَفَعَها إلى فيهِ قالَ : بِسمِاللّه‌ِ أوَّلَهُ وآخِرَهُ ، فَضَحِكَ النَّبِيُّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ، ثُمَّ قالَ :
ما زالَ الشَّيطانُ يَأكُلُ مَعَهُ ، فَلَمّا ذَكَرَ اسمَ اللّه‌ِ عز و جل استَقاءَ ما في بَطنِهِ (سنن أبي داود : ج ۳ ص ۳۴۷ ح ۳۷۶۸ ، المعجم الكبير : ج ۱ ص ۲۹۱ ح ۸۵۵) .

4.. جاءَ رَجُلٌ إلَى النَّبِيِّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ، فَقالَ : يا رَسولَ اللّه‌ِ ، رَأَيتُ فِي المَنامِ كَأَنَّ رَأسي قُطِعَ . قالَ : فَضَحِكَ النَّبِيُّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ، وقالَ :
إذا لَعِبَ الشَّيطانُ بِأَحَدِكُم في مَنامِهِ فَلا يُحَدِّث بِهِ النّاسَ صحيح مسلم : ج ۴ ص ۱۷۷۷ ح ۱۶ ، المصنّف لابن أبيشيبة : ج ۷ ص ۲۳۳ ح ۲ .

  • نام منبع :
    گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران، عبدالهادي مسعودي (مترجم)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20920
صفحه از 868
پرینت  ارسال به