287
گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله

گفتيم: اى پيامبر خدا ! آنها كيستند ؟
فرمود: «مردمانى عجم اند، كه مهاجران (/ مجاهدان) آنان را به اسارت مى‌گيرند و آنها را به اسلام در مى‌آورند».۱

ج ـ خنده پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله از درخواست بهاى هديه

۶۷۸. الكافى ـ به نقل از معمّر بن خلاّد ـ: از امام كاظم عليه‌السلام پرسيدم و گفتم: فردى با عدّه‌اى مى‌نشيند و با هم مى‌گويند و شوخى مى‌كنند و مى‌خندند. فرمود: «اگر چيزى نباشد، اشكالى ندارد». به گمانم مقصود امام عليه‌السلام [از «اگر چيزى نباشد»] ناسزاگويى بود.
سپس فرمود: «باديه‌نشينى بود كه نزد پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله مى‌آمد و براى ايشان هديه مى‌آورد و همان جا مى‌گفت: پول هديه ما را بده. و پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله مى‌خنديد. ايشان هر گاه اندوهگين مى‌شد، مى‌فرمود: "آن باديه‌نشين چه مى‌كند ؟ كاش نزد ما مى‌آمد !"».۲

د ـ خنده پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله از دعاى صحرانشين

۶۷۹. سنن ابن ماجة ـ به نقل از ابو هريره ـ: مردى صحرانشين وارد مسجد شد. پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله نشسته بود و آن مرد دعا كرد: «خدايا! مرا و محمّد را بيامرز و كس ديگرى را با ما نيامرز». پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله خنديد و فرمود: «خيلى‌ها را بيرون راندى !».۳

1.. ضَحِكَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهحَتَّى استَغرَبَ ضَحِكا ، ثُمَّ قالَ : ألا تَسأَلُونّي مِمَّ ضَحِكتُ ؟ قُلنا : يا رَسولَ اللّه‌ِ ، مِمَّضَحِكتَ ؟ قالَ : رَأَيتُ ناسا مِن اُمَّتي يُساقونَ إلَى الجَنَّةِ فِي السَّلاسِلِ ، ما يُكَرِّهُها إلَيهِم ؟ ! قُلنا : مَن هُم ؟ قالَ : قَومٌ مِنَ العَجَمِ يَسبيهِمُ المُهاجِرونَ ، فَيُدخِلونَهُمُ فِي الإِسلامِ تاريخ أصبهان : ج ۲ ص ۲۶۸ الرقم ۱۶۶۳ ، مسند ابن حنبل : ج ۸ ص ۲۷۱ ح ۲۲۲۱۰ .

2.. سَأَلتُ أبَا الحَسَنِ عليه‌السلام فَقُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ، الرَّجُلُ يَكونُ مَعَ القَومِ فَيَجري بَينَهُم كَلامٌ يَمزَحونَ ويَضحَكونَ ،فَقالَ : لا بَأسَ ما لَم يَكُن ـ فَظَنَنتُ أنَّهُ عَنى الفُحشَ ـ .
ثُمَّ قالَ : إنَّ رَسولَ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهكانَ يَأتيهِ الأَعرابِيُّ فَيُهدي لَهُ الهَدِيَّةَ ، ثُمَّ يَقولُ مَكانَهُ : أعطِنا ثَمَنَ هَدِيَّتِنا ، فَيَضحَكُ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ، وكانَ إذَا اغتَمَّ يَقولُ : ما فَعَلَ الأَعرابِيُّ ؟ لَيتَهُ أتانا الكافي : ج ۲ ص ۶۶۳ ح ۱ ، بحار الأنوار : ج ۱۶ ص ۲۵۹ ح ۴۵ .

3.. دَخَلَ أعرابِيٌّ المَسجِدَ ورَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله جالِسٌ ، فَقالَ : اللّهُمَّ اغفِر لي ولِمُحَمَّدٍ ، ولا تَغفِر لِأَحَدٍ مَعَنا! فَضَحِكَرَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهوقالَ : لَقَدِ احتَظَرتَ واسِعا ! سنن ابن ماجة : ج ۱ ص ۱۷۶ ح ۵۲۹ ، مسند ابن حنبل : ج ۳ ص ۵۷۲ ح ۱۰۵۳۸ .


گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
286

نديدم كه او بى‌جا بخندد.۱

۱۲ / ۹

حكايت‌هايى از خنديدن و لبخند زدن پيامبر صلّی الله علیه و آله

الف ـ لبخند پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله در پاسخ فاطمه عليهاالسلام

۶۷۶. المعجم الكبير ـ به نقل از ابن عبّاس ـ: پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله بر على عليه‌السلام و فاطمه عليهاالسلام وارد شد، در حالى كه آن دو مى‌خنديدند. آن دو وقتى پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله را ديدند، ساكت شدند. پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله به آنان فرمود: «چه شده بود كه مى‌خنديديد و مرا كه ديديد، ساكت شديد ؟».
فاطمه عليهاالسلام پيشى گرفت و گفت: اين (على) مى‌گويد: «من از تو نزد پيامبر خدا محبوب‌ترم» و من گفتم: نه ؛ من از تو نزد پيامبر خدا محبوب‌ترم.
پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله لبخندى زد و فرمود: «دختركم ! نسبت به تو مهر فرزندى دارم و على از تو براى من عزيزتر است».۲

ب ـ خنده پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله از مردمى كه با زنجير و زور به سوى بهشت رانده مى‌شوند

۶۷۷. تاريخ اصفهان ـ به نقل از ابو الطفيل ـ: پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله خنديد و خنده‌اش طول كشيد. سپس فرمود: «آيا نمى‌پرسيد كه براى چه مى‌خندم؟».
گفتيم: اى پيامبر خدا ! براى چه مى‌خنديد ؟
فرمود: «مردمى از امّت خود را ديدم كه آنان را به زنجير بسته‌اند و با زور به سوى بهشت مى‌رانند. چه چيزى آن (بهشت) را براى آنان ناخوشايند كرده است ؟ !».

1.. . . . ولا رَأَيتُهُ يَضحَكُ في غَيرِ مَوضِعِ الضَّحِكِ العُدد القويّة : ص ۱۴۷ ح ۶۱ ، الدرّ النظيم : ص ۹۱ .

2.. دَخَلَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله عَلى عَلِيٍّ وفاطِمَةَ عليهماالسلام وهُما يَضحَكانِ ، فَلَمّا رَأَيَا النَّبِيَّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهسَكَتا ، فَقالَ لَهُمَا النَّبِيُّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله : مالَكُما كُنتُما تَضحَكانِ فَلَمّا رَأَيتُماني سَكَتتُما ؟
فَبادَرَت فاطِمَةُ عليهاالسلامفَقالَت : بِأَبي أنتَ يا رَسولَ اللّه‌ِ ، قالَ هذا : أنَا أحَبُّ إلى رَسولِ اللّه‌ِ مِنكِ ، فَقُلتُ : بَل أنَا أحَبُّ إلى رَسولِ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهمِنكَ .
فَتَبَسَّمَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهوقالَ : يابُنَيَّةُ ، لَكِ رِقَّةُ الوَلَدِ ، وعَلِيٌّ أعَزُّ عَلَيَّ مِنكِ المعجم الكبير : ج ۱۱ ص ۵۵ ح ۱۱۰۶۳ ، سبل الهدى والرشاد : ج ۱۱ ص ۴۴ .

  • نام منبع :
    گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران، عبدالهادي مسعودي (مترجم)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20928
صفحه از 868
پرینت  ارسال به