۶۶۶.كشف الغمّة ـ به نقل از ابن عبّاس ـ: نام پيامبر صلىاللهعليهوآله در تورات، احمد خندان است.۱
۱۲ / ۵
چگونگى خنده پيامبر صلّی الله علیه و آله
۶۶۷. امام على عليهالسلام: خنده پيامبر صلىاللهعليهوآله لبخند بود. ايشان روزى بر گروهى از انصار گذشت كه با هم گفتگو مىكردند و با صداى بلند و دهانى دريده، مىخنديدند. پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله فرمود: «اى جماعت ! هر يك از شما كه آرزو، فريبش داده و در كار خير، كوتاهى كرده است، بايد سرى به گورستان بزند و از بر انگيخته شدنِ مُردگان، عبرت بگيرد. به ياد مرگ باشيد، كه ياد مرگ، لذّتها را در هم مىشكند».۲
۶۶۸. امام حسن عليهالسلام: از دايى خود، هند بن ابى هاله تميمى ـ كه توصيفگر پيامبر صلىاللهعليهوآله بود ـ، پرسيدم: من مشتاقم كه چيزهايى از او بگويى تا شايد به آنها بياويزم [و همانند او عمل كنم]. گفت: پيامبر صلىاللهعليهوآله... بيشتر خندهاش، لبخند بود و هر گاه لبخند مىزد، دندانهايش چونان دانههاى تگرگ مىدرخشيد.۳
۶۶۹. مسند ابن حنبل ـ به نقل از جابر بن سمره ـ: پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله جز با لبخند زدن نمىخنديد.۴
۶۷۰. المناقب، ابن شهرآشوب: پيامبر صلىاللهعليهوآله گاه بدون قهقهه مىخنديد.۵
1.. اسمُهُ فِي التَّوراةِ أحمَدُ الضَّحوكُ (كشف الغمّة : ج ۱ ص ۱۰ ، بحار الأنوار : ج ۱۶ ص ۱۱۴ ح ۴۴) .
2.. كانَ ضَحِكُ النَّبِيِّ صلىاللهعليهوآله التَّبَسُّمَ ، فَاجتازَ ذاتَ يَومٍ بِفِئَةٍ مِنَ الأَنصارِ وإذا هُم يَتَحَدَّثونَ ويَضحَكونَ بِمِلءِ أفواهِهِم ،فَقالَ : يا هؤُلاءِ ، مَن غَرَّهُ مِنكُم أمَلُهُ ، وقَصُرَ بِهِ فِي الخَيرِ عَمَلُهُ ، فَليَطَّلِع فِي القُبورِ ، وَليَعتَبِر بِالنُّشورِ ، وَاذكُرُوا المَوتَ فَإِنَّهُ هادِمُ اللَّذّاتِ الأمالي للطوسي : ص ۵۲۲ ح ۱۱۵۶ ، بحار الأنوار : ج ۷۶ ص ۵۹ ح ۸ .
3.. سَأَلتُ خالي هِندَ بنَ أبي هالَةَ التَّميمِيَّ ـ وكانَ وَصّافا لِلنَّبِيِّ صلىاللهعليهوآلهـ : أنَا أشتَهي أن تَصِفَ لي مِنهُ شَيئا لَعَلّي أتَعَلَّقُبِهِ ، فَقالَ : كانَ ... جُلُّ ضَحِكِهِ التَّبَسُّمَ ، يَفتَرُّ عَن مِثلِ حَبِّ الغَمامِ معاني الأخبار : ص ۸۰ ـ ۸۱ ح ۱ ، عيون أخبار الرضا عليهالسلام : ج ۱ ص ۳۱۶ ـ ۳۱۷ .
4.. كانَ رَسولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآله لا يَضحَكُ إلاّ تَبَسُّما المستدرك على الصحيحين : ج ۲ ص ۶۶۲ ح ۴۱۹۶ ، سنن الترمذي : ج ۵ص ۶۰۳ ح ۳۶۴۵ .
5.. كانَ النَّبِيُّ صلىاللهعليهوآله . . . رُبَّما ضَحِكَ مِن غَيرِ قَهقَهَةٍ المناقب لابن شهرآشوب : ج ۱ ص ۱۴۵ و ۱۴۶ ، بحار الأنوار : ج ۱۶ص ۲۲۸ ح ۳۴ .