ج ـ تنها غذا خوردن
۴۹۶. مكارم الأخلاق ـ در وصف پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله ـ: تا آن جا كه مىتوانست، تنها غذا نمىخورد، و فرمود: «آيا شما را از بدترينتان آگاه نسازم ؟». گفتند: بفرماييد. فرمود: «كسى كه تنها بخورد و بردهاش را بزند و بخشش خويش را دريغ كند».۱
د ـ خوردن غذاى داغ
۴۹۷. امام على عليهالسلام: براى پيامبر صلىاللهعليهوآله غذايى آوردند. انگشتش را داخل آن برد و ديد داغ است. فرمود: «بگذاريدش تا سرد شود ؛ چون سرد آن، بابركتتر است و خداوند متعال به ما داغى نخورانده است».۲
۴۹۸. امام صادق عليهالسلام: براى پيامبر صلىاللهعليهوآله غذاى بسيار داغى آوردند. فرمود: «خداوند عز و جل آتش به ما نمىخوراند ! بگذاريدش تا سرد و قابل خوردن شود، كه آن، غذايى بىبركت است و شيطان در آن، سهمى دارد».۳
۴۹۹. امام صادق عليهالسلام: براى پيامبر صلىاللهعليهوآله غذاى داغى آوردند. فرمود: «خداوند عز و جل آتش به ما نخورانده است ! كنار بگذاريدش تا سرد شود» و غذا را نخورد تا سرد شد.۴
ه ـ خوردن خوراك و نوشيدنى نازپروردگان
۵۰۰. امام صادق عليهالسلام ـ به نقل از پدرانش عليهمالسلام ـ: وقتى براى پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله حلوا[ى درست شده با روغن و خرما]آوردند، ايشان از خوردن آن امتناع كرد. گفته شد: خوردن آن را حرام
1.. كانَ لا يَأكُلُ وَحدَهُ ما يُمكِنُهُ . وقالَ : ألا اُنَبِّئُكُم بِشِرارِكُم ؟ قالوا : بَلى ، قالَ : مَن أكَلَ وَحدَهُ ، وضَرَبَ عَبدَهُ ، ومَنَعَرِفدَهُ (مكارم الأخلاق : ج ۱ ص ۷۵ ح ۱۱۲ ، بحار الأنوار : ج ۶۶ ص ۴۱۰ ح ۷) .
2.. اُتِيَ النَّبِيُّ صلىاللهعليهوآلهبِطَعامٍ ، فَأَدخَلَ إصبَعَهُ فيهِ فَإِذا هُوَ حارٌّ ، فَقالَ : دَعوهُ حَتّى يَبرُدَ ؛ فَإِنَّهُ أعظَمُ بَرَكَةٌ ، وإنَّ اللّهَ تَعالى لَميُطعِمنَا الحارَّةَ عيون أخبار الرضا عليهالسلام : ج ۲ ص ۴۰ ح ۱۲۴ ، صحيفة الإمام الرضا عليهالسلام : ص ۲۳۸ ح ۱۴۲ .
3.. إنَّ النَّبِيَّ صلىاللهعليهوآله اُتِيَ بِطَعامٍ حارٍّ جِدّا ، فَقالَ : ما كانَ اللّهُ عز و جل لِيُطعِمَنَا النّارَ ! أقِرّوهُ حَتّى يَبرُدَ ويُمَكَّنَ ؛ فَإِنَّهُ طَعامٌ مَمحوقُالبَرَكَةِ ، ولِلشَّيطانِ فيهِ نَصيبٌ الكافي : ج ۶ ص ۳۲۲ ح ۲ ، المحاسن : ج ۲ ص ۱۷۳ ح ۱۴۸۳ .
4.. اُتِيَ النَّبِيُّ صلىاللهعليهوآله بِطَعامٍ حارٍّ ، فَقالَ : إنَّ اللّهَ عز و جل لَم يُطعِمنَا النّارَ ! نَحّوهُ حَتّى يَبرُدَ . فَتُرِكَ حَتّى بَرُدَ الكافي : ج ۶ص ۳۲۲ ح ۴ ، المحاسن : ج ۲ ص ۱۷۳ ح ۱۴۸۲ .