۴ / ۱۱
سرمه كشيدن
۴۱۴. تهذيب الآثار ـ به نقل از عايشه ـ: ديدم كه پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله سرمه مىكشد و فراوان سرمه كشيد. گفتم: اى پيامبر خدا ! زياد سرمه مىكشى ؟ فرمود: «چشم را جلا مىدهد و مژهها را مىروياند».۱
۴۱۵. امام باقر عليهالسلام: پيامبر صلىاللهعليهوآله سرمهدانى داشت كه هر شب هنگام خوابيدن، سه ميل از آن را به هر چشمش مىكشيد.۲
۴۱۶. امام صادق عليهالسلام: پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله پيش از آن كه بخوابد، چهار بار به [چشم] راست و سه بار به [چشم] چپ سرمه مىكشيد.۳
۴۱۷. سنن الترمذى ـ به نقل از عكرمه ـ: ابن عبّاس گفت: پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: «با سرمه سياه سرمه بكشيد ؛ چرا كه ديده را جلا مىدهد و موى [پلك] را مىروياند». ابن عبّاس اعتقاد داشت كه پيامبر صلىاللهعليهوآله سرمهدانى داشت كه هر شب با آن سرمه مىكشيد. سه بار به اين [چشم] و سه بار به اين [چشم].۴
۴۱۸. امام على عليهالسلام: در ماه رمضان، منتظر پيامبر صلىاللهعليهوآله بودم كه به سوى ما بيرون بيايد. از خانه امّ سلمه بيرون آمد، در حالى كه امّ سلمه، برايش سرمه كشيده بود و هر دو چشمش را از سرمه پر كرده بود.۵
1.. لَقَد رَأَيتُ رَسولَ اللّهِ صلىاللهعليهوآله يَكتَحِلُ حَتّى يُكثِرَ ، فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ، إنَّكَ تُكثِرُ مِنَ الكُحلِ ! قالَ : إنَّهُ يُجلي ويُنبِتُأشفارَ العَينِ تهذيب الآثار : ج ۱ ص ۴۷۸ ح ۷۵۲ .
2.. كانَ لِلنَّبِيِّ صلىاللهعليهوآلهمُكحُلَةٌ يَكتَحِلُ مِنها في كُلِّ لَيلَةٍ ثَلاثَ مَراوِدَ في كُلِّ عَينٍ عِندَ مَنامِهِ طبّ الأئمّة عليهمالسلاملابني بسطام :ص ۸۳ ، بحار الأنوار : ج ۷۶ ص ۹۵ ح ۹ .
3.. إنَّ رَسولَ اللّهِ صلىاللهعليهوآله كانَ يَكتَحِلُ قَبلَ أن يَنامَ أربَعا فِي اليُمنى ، وثَلاثا فِي اليُسرى الكافي : ج ۶ ص ۴۹۵ ح ۱۲ ،مكارم الأخلاق : ج ۱ ص ۸۴ ح ۱۴۲ .
4.. إنَّ النَّبِيَّ صلىاللهعليهوآله قالَ : اِكتَحِلوا بِالإِثمِدِ ؛ فَإِنَّهُ يَجلُو البَصَرَ ويُنبِتُ الشَّعرَ .
وزَعَمَ أنَّ النَّبِيَّ صلىاللهعليهوآلهكانَت لَهُ مُكحُلَةٌ يَكتَحِلُ بِها كُلَّ لَيلَةٍ ؛ ثَلاثَةً في هذِهِ وثَلاثَةً في هذِهِ سنن الترمذي : ج ۴ ص ۲۳۴ح ۱۷۵۷ ، السنن الكبرى : ج ۴ ص ۴۳۶ ح ۸۲۵۷ .
5.. اِنتَظَرتُ النَّبِيَّ صلىاللهعليهوآله أن يَخرُجَ إلَينا في رَمَضانَ ، فَخَرَجَ مِن بَيتِ اُمِّ سَلَمَةَ وقَد كَحَّلَتهُ ومَلَأَت عَينَيهِ كُحلاً المطالبالعالية : ج ۱ ص ۲۷۹ ح ۹۵۱ ، سبل الهدى والرشاد : ج ۸ ص ۴۲۰ .