توصيه شده است و سرايت دادن آن به زمانهاى ديگر و استمرار بخشيدن آن تا روزگار كنونى، به دليل، نياز دارد كه نه تنها موجود نيست، بلكه گزارشى از ابن عبّاس در دست است كه تعميم و استمرار اين شيوه را انكار مىكند. در اين گزارش، از ابن عبّاس در باره صحّت خبرى سؤال مىشود كه فرمان پيامبر صلىاللهعليهوآله را به تند رفتن در طواف نقل مىكند. ابن عبّاس، اين خبر را هم تكذيب و هم تصديق مىكند و چون با ابراز شگفتى مخاطب رو به رو مىشود، مىگويد:
إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلىاللهعليهوآله دَخَلَ مَكَّةَ فِي عُمرَةِ القَضَاءِ ـ وَ أَهلُهَا مُشرِكُونَ ـ وَ بَلَغَهُم أَنَّ أَصحَابَ مُحَمَّدٍ مَجهُودُونَ، فَقَالَ رَسُولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآله: رَحِمَ اللَّهُ امرَأً أَرَاهُم مِن نَفسِهِ جَلَداً، فَأَمَرَهُم فَحَسَرُوا عَن أَعضَادِهِم وَ رَمَلُوا بِالبَيتِ ثَلاَثَةَ أَشوَاطٍ وَ رَسُولُ اللَّهِ صلىاللهعليهوآله عَلَى نَاقَتِهِ وَ عَبدُ اللَّهِ بنُ رَوَاحَةَ آخِذٌ بِزِمَامِهَا وَ المُشرِكُونَ بِحِيَالِ المِيزَابِ يَنظُرُونَ إِلَيهِم. ثُمَّ حَجَّ رَسُولُ اللَّهِ صلىاللهعليهوآله بَعدَ ذَلِكَ، فَلَم يَرمُل وَ لَم يَأمُرهُم بِذَلِكَ، فَصَدَقُوا فِي ذَلِكَ وَ كَذَبُوا فِي هَذَا.۱
پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله براى گزاردن عمره قضا به مكّه وارد شد. مكّيان كه هنوز مشرك بودند، خبر يافته بودند كه ياران پيامبر صلىاللهعليهوآله ديگر تاب و توانى برايشان نمانده است. پيامبر صلىاللهعليهوآله براى ردّ پندار آنان فرمود: «خدا رحمت كند كسى را كه قوّت و چالاكى خود را به آنها نشان دهد!» سپس فرمان داد كه جامه احرام را از روى بازوهاى خود كنار بزنند و سه دور اوّل [از هفت دور طواف] را تند و با سرعت بروند. پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله خود بر روى شترش بود و عبد اللّه بن رواحه زمام آن را به دست داشت. مشركان نيز رو به روى ناودان بودند و به ايشان مىنگريستند. پس از آن، پيامبر صلىاللهعليهوآله حج گزارد ؛ ولى نه تند رفت و نه مسلمانان را به آن فرمان داد. پس در اصل نقل ماجرا، درست، و در تعميم و هميشگى خواندنش نادرست گفتهاند.
بر پايه اين گزارش، مىتوان عملكرد پيامبر صلىاللهعليهوآله را ناظر به فضا و شرايط خاصّى دانست. از اين رو حكم به استحباب آن در شرايطى متفاوت با فضاى اوّليه، مشكل مىنمايد، هر چند