153
گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله

فصل هجدهم: بخشش و كَرَم پيامبر صلّی الله علیه و آله

۱۸ / ۱

سخاوت، منش پيامبر صلّی الله علیه و آله و خاندانش

۲۶۷. پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله: خداوند عز و جل ده سرشت را در ما گرد آورده كه نه براى پيشينيان و نه براى ديگران گرد نياورده است. در ماست حكمت، بردبارى... و سخاوت۱.۲

۲۶۸. امام زين العابدين عليه‌السلام ـ در سخنرانى‌اى در مجلس يزيد ـ: اى مردم ! به ما شش سرشت بخشيده شده و به هفت ويژگى، فضيلت داده شده‌ايم. به ما سخاوت... بخشيده شده است.۳

۲۶۹. امام صادق عليه‌السلام: يكى از خطاب‌هاى خداوند متعال به پيامبرش صلى‌الله‌عليه‌و‌آله اين بود: «اى محمّد ! «بى گمان، تو بر خُلقى عظيم هستى»۴»، يعنى سخاوت و خوش‌خويى.۵

1.. متن عربى ، «سماحت» دارد كه مطابق برخى كتاب‌هاى لغت ، به معناى جود و سخاوت است و مطابق باحديث نقل شده الكافى ، به معناى بخشش در حالت فراوانى و تنگى است .

2.. جَمَعَ اللّه‌ُ عز و جل لَنا عَشرَ خِصالٍ ، لَم يَجمَعها لِأَحَدٍ قَبلَنا ، ولا تَكونُ في أحَدٍ غَيرِنا : فينا الحُكُم ، وَالحِلمُ . . . وَالسَّماحَةُ الخصال : ص ۴۳۲ ح ۱۴ ، الجعفريّات : ص ۱۸۲ .

3.. أيُّهَا النّاسُ ! اُعطينا سِتّا ، وفُضِّلنا بِسَبعٍ : اُعطينا . . . السَّماحَةَ (مقتل الحسين للخوارزميّ : ج ۲ ص ۶۹ ؛ بحارالأنوار : ج ۴۵ ص ۱۳۸) .

4.. قلم : آيه ۴ .

5.. كانَ فيما خاطَبَ اللّه‌ُ تَعالى بِهِ نَبِيَّهُ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله أن قالَ لَهُ : يا مُحَمَّدُ ، « وَ إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ » ، قالَ : السَّخاءُ ، وحُسنُالخُلُقِ الأمالي للطوسي : ص ۳۰۲ ح ۵۹۹ ، بحار الأنوار : ج ۷۱ ص ۳۹۱ ح ۵۲ .


گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
152

۱۷ / ۳

حكايت‌هايى از وفادارى پيامبر صلّی الله علیه و آله

۲۶۵. قصص الأنبياء، راوندى ـ به نقل از عمّار ـ: من، گوسفندان خانواده خودم را مى‌چراندم و محمّد صلى‌الله‌عليه‌و‌آله نيز گوسفند مى‌چراند. به او گفتم: اى محمّد ! مى‌آيى به فَخ برويم ؟ چون من در آن جا چراگاه پُرعلف و شادابى سراغ دارم. گفت: «آرى».
فردا كه به فخ رفتم، ديدم محمّد صلى‌الله‌عليه‌و‌آله از من زودتر رفته و ايستاده است و گوسفندانش را از چراگاه، دور مى‌كند. گفت: «چون با تو وعده گذاشته بودم، دوست نداشتم كه پيش از تو بچرانم».۱

۲۶۶. سنن أبى داوود ـ به نقل از ابو رافع ـ: قريش مرا نزد پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرستاد و هنگامى كه پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله را ديدم، اسلام به دلم افتاد. گفتم: اى پيامبر خدا ! به خدا سوگند، من ديگر هيچ گاه به سوى آنها باز نمى‌گردم.
پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: «من پيمان نمى‌شكنم و پيغام‌آوران را محبوس نمى‌كنم. تو باز گرد و اگر ديدى همين اشتياق كنونى را دارى، بيا [و اسلام بياور]».
من رفتم و سپس نزد پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله باز آمدم و اسلام آوردم.۲

1.. كُنتُ أرعى غُنَيمَةَ أهلي ، وكانَ مُحَمَّدٌ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهيَرعى أيضا ، فَقُلتُ : يا مُحَمَّدُ ، هَل لَكَ في فَخٍّ ، فَإِنّي تَرَكتُها رَوضَةَبَرقٍ ؟ قالَ : نَعَم ، فَجِئتُها مِنَ الغَدِ ، وقَد سَبَقَني مُحَمَّدٌ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهوهُوَ قائِمٌ يَذودُ غَنَمَهُ عَنِ الرَّوضَةِ ، قالَ : إنّي كُنتُ واعَدتُكَ فَكَرِهتُ أن أرعى قَبلَكَ قصص الأنبياء للراوندي : ص ۲۸۵ ح ۳۷۸ ، بحار الأنوار : ج ۱۶ ص ۲۲۴ ح ۲۵ .

2.. بَعَثَتني قُرَيشٌ إلى رَسولِ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ، فَلَمّا رَأَيتُ رَسولَ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهاُلقِيَ في قَلبِيَ الإِسلامُ ، فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّه‌ِ ، إنّي وَاللّه‌ِلا أرجِعُ إلَيهِم أبَدا ، فَقالَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله : إنّي لا أخيسُ بِالعَهدِ ولا أحبِسُ البُرُدَ ، ولكِنِ ارجِع ؛ فَإِن كانَ في نَفسِكَ الَّذي في نَفسِكَ الآنَ فَارجِع .
قالَ : فَذَهَبتُ ، ثُمَّ أتَيتُ النَّبِيَّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فَأَسلَمتُ سنن أبي داود : ج ۳ ص ۸۳ ح ۲۷۵۸ ، مسند ابن حنبل : ج ۹ ص ۲۲۷ ح ۲۳۹۱۸ .

  • نام منبع :
    گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران، عبدالهادي مسعودي (مترجم)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 21015
صفحه از 868
پرینت  ارسال به