143
گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله

پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: «نه ! ما با او مدارا مى‌كنيم و تا هر زمان كه با ما بماند، به نيكى همراهى‌اش مى‌كنيم» و از آن پس، چون عبد اللّه‌ بن اُبَى كارى [ناشايست]مى‌كرد، قوم خودش بودند كه او را سرزنش مى‌كردند و دستگيرش مى‌نمودند و به او فشار مى‌آوردند و تهديدش مى‌كردند.
و چون خبر اين رفتارشان به پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله رسيد، به عمر [كه پيشنهاد قتل و خشونت با او را داده بود،] فرمود: «چگونه مى‌بينى، اى عمر ؟ به خدا سوگند، اگر آن روز كه به من گفتى: او را بكش، وى را كشته بودم، كسانى براى قتل او به جوش و خروش در مى‌آمدند ؛ ولى اگر امروز به همانها فرمان دهم، او را مى‌كشند». عمر گفت: به خدا سوگند، كار پيامبر خدا، بسيار پربركت‌تر از كار من است.۱

۱۵ / ۵

مدارا با نابخردان

۲۴۹. صحيح مسلم ـ به نقل از اَنَس ـ: در مسجد با پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله بوديم كه عربى صحرانشين آمد و ايستاد و در همان مسجد، ادرار كرد. ياران پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله بانگ زدند: دست نگه دار، دست نگه دار !
پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: «ادرارش را قطع نكنيد. رهايش كنيد» و اصحاب، او را رها كردند

1.. إنَّ عَبدَ اللّه‌ِ بنَ عَبدِ اللّه‌ِ بنِ اُبَيِّ بنِ سَلولٍ أتى رَسولَ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ، فَقالَ : يا رَسولَ اللّه‌ِ ، إنَّهُ قَد بَلَغَني أنَّكَ تُريدُ قَتلَ عَبدِ اللّه‌ِبنِ اُبَيٍّ فيما بَلَغَكَ عَنهُ ، فَإِن كُنتَ لا بُدَّ فاعِلاً فَمُرني بِهِ ، فَأَنا أحمِلُ إلَيكَ رَأسَهُ ، فَوَاللّه‌ِ ، لَقَد عَلِمَتِ الخَزرَجُ ما كانَ بِها رَجُلٌ أبَرَّ بِوالِدِهِ مِنّي ، وإنّي أخشى أن تَأمُرَ بِهِ غَيري فَيَقتُلَهُ ، فَلا تَدَعَني نَفسي أن أنظُرَ إلى قاتِلِ عَبدِ اللّه‌ِ بنِ اُبَيٍّ يَمشي فِي النّاسِ فَأَقتُلَهُ ، فَأَقتُلَ مُؤمِنا بِكافِرٍ ، فَأَدخُلَ النّارَ .
فَقالَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله : بَل نَرفُقُ بِهِ‌ونُحسِنُ صُحبَتَهُ ما بَقِيَ مَعَنا .
وجَعَلَ بَعدَ ذلِكَ إذا أحدَثَ الحَدَثَ كانَ قَومُهُ هُمُ الَّذينَ يُعاتِبونَهُ ويَأخُذونَهُ ويُعَنِّفونَهُ ويَتَوَعَّدونَهُ ، فَقالَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهلِعُمَرَ بنِ الخَطّابِ حينَ بَلَغَهُ ذلِكَ عَنهُم مِن شَأنِهِم : كَيفَ تَرى يا عُمَرُ ؟ أما وَاللّه‌ِ ، لَو قَتَلتُهُ يَومَ أمَرتَني بِقَتلِهِ ، لاَُرعِدَت لَهُ آنُفٌ لَو أمَرتُهَا اليَومَ بِقَتلِهِ لَقَتَلَتهُ . قالَ : فَقالَ عُمَرُ : قَد وَاللّه‌ِ عَلِمتُ لَأَمرُ رَسولِ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله أعظَمُ بَرَكَةً مِن أمري تاريخ الطبري : ج ۲ ص ۶۰۸ ، السيرة النبويّة لابن هشام : ج ۳ ص ۳۰۵ .


گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
142

۱۵ / ۴

مدارا با منافقان

۲۴۷. حلية الأولياء ـ به نقل از صفوان بن عسّال ـ: ما در سفرى همراه پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله بوديم كه مردى جلو آمد. هنگامى كه پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله به او نگريست، فرمود: «چه بد مردى !»؛ ولى هنگامى كه نزديك شد، پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله او را نزديك به خود نشاند و چون برخاست و رفت، همراهان گفتند: اى پيامبر خدا ! هنگامى كه او را ديدى، فرمودى: «چه بد مردى!»؛ امّا او را نزديك خودت نشاندى !
پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: «او منافقى است كه با نفاقش مدارا مى‌كنم و مى‌ترسم كه [رابطه] ديگران را نيز با من تباه كند».۱

۲۴۸. تاريخ الطبرى ـ به نقل از عاصم بن عمر بن قتاده ـ: [در غزوه بنى مصطلق] عبد اللّه‌ بن عبد اللّه‌ بن اُبَى بن سلول نزد پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله آمد و گفت: اى پيامبر خدا ! به من خبر رسيده است كه تو مى‌خواهى [پدرم] عبد اللّه‌ بن اُبَى را به خاطر آنچه از [فتنه‌انگيزى]او به تو رسيده است، بكشى. اگر حتما چنين مى‌كنى، به من فرمان بده كه من خود، سر او را برايت مى‌آورم. به خدا سوگند، [قبيله‌ام] خزرج مى‌دانند كه در ميان آنان، كسى مهربان‌تر و نيك‌رفتارتر از من با پدرش نيست ؛ امّا مى‌ترسم كه به كسى ديگر فرمان دهى و او پدرم را بكشد و نفْس [سركشِ] من نگذارد كه بنگرم قاتل پدرم ميان مردم راه مى‌رود و او را بكشم و قاتل مردى مؤمن در برابر مردى كافر گردم و ره‌سپار دوزخ شوم.

1.. كُنّا مَعَ النَّبِيِّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله في سَفَرٍ ، فَأَقبَلَ رَجُلٌ ، فَلَمّا نَظَرَ إلَيهِ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله قالَ : بِئسَ أخُو العَشيرَةِ ـ أو : بِئسَ الرَّجُلُ ـ ،فَلَمّا دَنا مِنهُ أدنى مَجلِسَهُ ، فَلَمّا قامَ ذَهَبَ ، قالوا : يا رَسولَ اللّه‌ِ ، حينَ أبصَرتَهُ قُلتَ : بِئسَ أخُو العَشيرَةِ ـ أو : بِئسَ الرَّجُلُ ـ ثُمَّ أدنَيتَ مَجلِسَهُ !
فَقالَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله : إنَّهُ مُنافِقٌ اُداريهِ عَن نِفاقِهِ ، فَأَخشى أن يُفسِدَ عَلَيَّ غَيرَهُ (حلية الأولياء : ج ۶ ص ۲۸۵ الرقم ۳۸۴ ، فتح الباري : ج ۱۰ ص ۵۲۹ ذيل ح ۶۱۳۲) .

  • نام منبع :
    گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران، عبدالهادي مسعودي (مترجم)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 21238
صفحه از 868
پرینت  ارسال به