133
گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله

مكّه] بيرون آورده شده‌اند و آنان نيازى به جنگ با ما نداشتند. هر كس از شما، فردى از بنى هاشم را ديد، او را نكشد و هر كس ابو البخترى را نيز ديد، او را نكشد، و هر كس عبّاس را ديد، او را نكشد، كه او را به زور براى جنگ آورده‌اند.۱

۲۳۰. الأمالى، صدوق ـ به نقل از ابن عبّاس ـ: هنگامى كه پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله بيمار شد... سپس به امّ سلمه فرمود: «محبوب دلم و روشنى چشمم فاطمه را برايم فرا بخوان». فاطمه عليهاالسلامآمد.... پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله به او فرمود: «دختركم ! من از تو جدا خواهم شد و تو را بدرود مى‌گويم».
فاطمه گفت: پدر عزيزم ! روز قيامت، كجا همديگر را ببينيم ؟
فرمود: «جايگاه حساب».
فاطمه گفت: اگر تو را در آن جا نديدم ؟
فرمود: «در جايگاه شفاعت براى امّتم».
گفت: اگر تو را در آن جا نديدم ؟
فرمود: «در صراط كه جبرئيل از سمت راستم و ميكائيل از سمت چپم و فرشتگان از پشت سر و جلويم ندا مى‌دهند: خدايا! امّت محمّد را از آتش به سلامت بگذران و حساب را برايشان آسان بگردان».۲

۲۳۱. امام كاظم عليه‌السلام: پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله هنگامى كه وارد مدينه شد، مهاجران و انصار، گِردش را گرفتند و درخواست‌ها از پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فراوان شد و آنها او را به گونه‌اى محترمانه و با بزرگداشت و

1.. إنَّ اُناسا مِن بَني هاشِمٍ وغَيرِهِم قَد اُخرِجوا كُرها لا حاجَةَ لَهُم بِقِتالِنا ، فَمَن لَقِيَ مِنكُم أحَدا مِن بَني هاشِمٍ فَلايَقتُلهُ ، ومَن لَقِيَ أبا البَختَرِيِّ فَلا يَقتُله ، ومَن لَقِيَ العَبّاسَ فَلا يَقتُلهُ ؛ فَإِنَّهُ إنَّما اُخرِجَ مُستَكرَها تفسير القرطبي : ج ۸ ص ۴۹ ، تفسير ابن كثير : ج ۴ ص ۳۵ .

2.. لَمّا مَرِضَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله . . . ثُمَّ قالَ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله [لِأُمِّ سَلَمَةَ] : اِدعي لي حَبيبَةَ قَلبي وقُرَّةَ عَيني فاطِمَةَ تَجيءُ ، فَجاءَتفاطِمَةُ عليهاالسلام . . . فَقالَ لَها : يا بُنَيَّةُ ، إنّي مُفارِقُكِ ، فَسَلامٌ عَلَيكِ مِنّي .
قالَت : يا أبتَاهُ ، فَأَينَ المُلتَقى يَومَ القِيامَةِ ؟ قالَ : عِندَ الحِسابِ . قالَت : فَإِن لَم ألقَكَ عِندَ الحِسابِ ؟ قالَ : عِندَ الشَّفاعَةِ لاُِمَّتي . قالَت : فَإِن لَم ألقَكَ عِندَ الشَّفاعَةِ لاُِمَّتِكَ ؟ قالَ : عِندَ الصِّراطِ ؛ جَبرَئيلُ عَن يَميني ، وميكائيلُ عَن يَساري ، وَالمَلائِكَةُ مِن خَلفي وقُدّامي يُنادون : رَبِّ سَلِّم اُمَّةَ مُحَمَّدٍ مِنَ النّارِ ، ويَسِّر عَلَيهِمُ الحِسابَ الأمالي للصدوق: ص۷۳۲ ح۱۰۰۴ ، روضة الواعظين : ج ۱ ص ۱۸۷ ح ۱۸۷ .


گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
132

نمازم را كوتاه مى‌كنم؛ چون خوش ندارم كه بر مادرش سخت بگيرم.۱

۲۲۶. الطبقات الكبرى ـ در باره خالد بن سعيد بن عاص ـ: او به دخترش گفت: نزد عمويت برو. نزد پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله برو و به او سلام بده. پس [دخترش] جويريه رفت تا از پشت پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله وارد شد و خود را روى ايشان انداخت و با اشاره به پيراهن زردرنگى كه به تن داشت، آن را به پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله نشان داد. پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله [بى آن كه ناراحت شود،]فرمود: «قشنگه، قشنگه، قشنگه! آن قدر بپوش تا كهنه شود ؛ آن قدر بپوش تا كهنه شود».۲

۲۲۷. المعجم الكبير ـ به نقل از يزيد بن ابى زياد ـ: پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله از خانه عايشه بيرون آمد و بر خانه فاطمه عليهاالسلام گذشت كه صداى گريه حسين عليه‌السلام را شنيد. فرمود: «اى فاطمه! آيا نمى‌دانى كه گريه او، مرا آزار مى‌دهد ؟».۳

۲۲۸. معانى الأخبار: پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله با يارانش نماز مى‌خواند كه يكى از سجده‌هايش را طول داد. هنگامى كه نماز را سلام داد، به ايشان گفته شد: اى پيامبر خدا ! اين سجده را طول داديد ! پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: «آرى، فرزندم بر پشتم سوار شده بود و خوش نداشتم كه او را زودتر از وقتى كه خودش مى‌خواهد، پايين بياورم».۴

۲۲۹. پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ـ خطاب به يارانش در جنگ بدر ـ: گروهى از بنى هاشم و ديگران به زور [از

1.. إنّي لَأَقومُ فِي الصَّلاةِ اُريدُ أن اُطَوِّلَ فيها ، فَأَسمَعُ بُكاءَ الصَّبِيِّ فَأَتَجَوَّزُ في صَلاتي كَراهِيَةَ أن أشُقَّ عَلى اُمِّهِصحيح البخاري : ج ۱ ص ۲۵۰ ح ۶۷۵ ، سنن أبي داود : ج ۱ ص ۲۰۹ ح ۷۸۹ .

2.. [أنّه] قالَ لاِبنَتِهِ : اِذهَبي إلى عَمِّكِ ، اِذهَبي إلى رَسولِ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فَسَلِّمي عَلَيهِ . فَذَهَبَتِ الجُوَيرِيَةُ حَتّى أتَتهُ مِن خَلفِهِفَأَكَبَّت عَلَيهِ ، وعَلَيها قَميصٌ أصفَرُ ، فَأَشارَت بِهِ إلى رَسولِ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهتُريهِ ، [فَقالَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله] : سَنَه سَنَه سَنَه ، يَعني : حَسَنٌ ـ يَعني بِالحَبَشِيَّةِ ـ أبلي وأَخلِقي ، ثُمَّ أبلي وأَخلِقي الطبقات الكبرى : ج ۴ ص ۱۰۰ ، صحيح البخاري : ج ۳ ص ۱۱۱۷ ح ۲۹۰۶ .

3.. خَرَجَ النَّبِيُّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله مِن بَيتِ عائِشَةَ فَمَرَّ عَلى بَيتِ فاطِمَةَ ، فَسَمِعَ حُسَينا عليه‌السلاميَبكي ، فَقالَ : أ لَم تَعلَمي أنَّ بُكاءَهُيُؤذيني ؟ المعجم الكبير : ج ۳ ص ۱۱۶ ح ۲۸۴۷ ، سير أعلام النبلاء : ج ۳ ص ۲۸۴ الرقم ۴۸ .

4.. إنَّهُ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله كانَ يُصَلّي بِأَصحابِهِ ، فَأَطالَ سَجدَةً مِن سَجداتِهِ ، فَلَمّا سَلَّمَ قيلَ لَهُ : يا رَسولَ اللّه‌ِ ، لَقَد أطَلتَ هذِهِالسَّجدَةَ ! فَقالَ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله : نَعَم ، إنَّ ابنِيَ ارتَحَلَني فَكَرِهتُ أن أعجَلَهُ حَتّى يَنزِلَ معاني الأخبار : ص ۳۵۱ ح ۱ ، الأربعون حديثا للشهيد الأوّل : ص ۷۲ ح ۳۱ .

  • نام منبع :
    گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران، عبدالهادي مسعودي (مترجم)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 21385
صفحه از 868
پرینت  ارسال به