119
گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله

گفت: من، گوشتش را خُرد مى‌كنم. چهارمى گفت: من، آن را مى‌پزم.
پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: «من هم براى شما هيزم جمع مى‌كنم».
اصحاب گفتند: اى پيامبر خدا ! شما زحمت نكِشيد. پدران و مادرانمان به فدايتان ! ما به جاى شما، كار مى‌كنيم.
پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: «مى‌دانم كه شما به جاى من، كار مى‌كنيد ؛ امّا خداوند عز و جل خوش ندارد كه بنده‌اش با عدّه‌اى از دوستان و هم‌سفران خود باشد ؛ ولى امتياز خاصّى ميان آنها داشته باشد».
پس برخاست و شروع به جمع‌آورى هيزم كرد.۱

۱۹۲. سنن ابن ماجة ـ به نقل از ابو سعيد خُدرى ـ: پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله بر جوانى گذشت كه گوسفندى را پوست مى‌كند. پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله به او فرمود: «كنار برو تا نشانت بدهم». پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله سپس دستش را ميان پوست و گوشت كرد و تا بغل به درون آن فرو برد و فرمود: «اى جوان ! اين گونه پوست بكن» و سپس رفت.۲

۱۹۳. سنن ابن ماجة ـ به نقل از ابو مسعود ـ: مردى نزد پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله آمد و هنگام گفتگو با ايشان بدنش مى‌لرزيد. پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله به او فرمود: «آرام باش ! من كه پادشاه نيستم ؛ بلكه پسرِ زنى هستم كه گوشت قورمه (خشك و نمك‌زده) مى‌خورد».۳

1.. مِن كِتابِ شَرَفِ النَّبِيِّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله : رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله أنّهُ أمَرَ أصحابَهُ بِذَبحِ شاةٍ في سَفَرٍ ، فَقالَ رَجُلٌ مِنَ القَومِ : عَلَيَّذَبحُها ، وقالَ الآخَرُ : عَلَيَّ سَلخُها ، وقالَ الآخَرُ : عَلَيّ قَطعُها ، وقالَ الآخَرُ : عَلَيَّ طَبخُها ، فَقالَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله : أنا ألقُطُ لَكُمُ الحَطَبَ ، فَقالوا : يا رَسولَ اللّه‌ِ ، لا تُتعِبَنَّ بِآبائِنا وأُمَّهاتِنا أنتَ ، نَحنُ نَكفيكَ .
قالَ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله : عَرَفتُ أنَّكُم تَكفونّي ، ولكِنَّ اللّه‌َ عز و جل يَكرَهُ مِن عَبدِهِ إذا كانَ مَعَ أصحابِهِ أن يَنفَرِدَ مِن بَينِهِم . فَقامَ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهيَلقُطُ الحَطَبَ لَهُم مكارم الأخلاق : ج ۱ ص ۵۳۶ ح ۱۸۶۷ ، بحار الأنوار : ج ۷۶ ص ۲۷۳ ح ۳۱ .

2.. إنَّ رَسولَ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله مَرَّ بِغُلامٍ يَسلَخُ شاةً ، فَقالَ لَهُ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله : تَنَحَّ حَتّى اُرِيَكَ . فَأَدخَلَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهيَدَهُ بَينَالجِلدِ وَاللَّحمِ ، فَدَحَسَ بِها حَتّى تَوارَت إلى الإِبطِ ، وقالَ : يا غُلامُ ، هكَذا فَاسلَخ . ثُمَّ مَضى سنن ابن ماجة : ج ۲ ص ۱۰۶۱ ح ۳۱۷۹ ، سنن أبي داود : ج ۱ ص ۴۷ ح ۱۸۵ .

3.. أتى النَّبِيَّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهرَجُلٌ فَكَلَّمَهُ ، فَجَعَلَ تَرعُدُ فَرائِصُهُ ، فَقالَ لَهُ : هَوِّن عَلَيكَ فَإِنّي لَستُ بِمَلَكٍ ! إنَّما أنَا ابنُ امرَأَةٍ تَأكُلُالقَديدَ سنن ابن ماجة : ج ۲ ص ۱۱۰۱ ح ۳۳۱۲ ، المستدرك على الصحيحين : ج ۳ ص ۵۰ ح ۴۳۶۶ .


گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
118

مى‌دوشيد و همراه خدمتكار، غذا مى‌خورد و چون او خسته مى‌شد، در آرد كردن همراهى‌اش مى‌كرد و از اين كه كالا و موادّ مورد نياز خانواده‌اش را از بازار به خانه ببرد، خجالت نمى‌كشيد و با بى‌نياز و نيازمند، دست مى‌داد و ابتدا سلام مى‌كرد و دعوت به هر غذايى، حتّى خرماى خشكيده را كوچك نمى‌شمرد [و رد نمى‌كرد]، و كم‌هزينه، نرم‌خو، بزرگ‌منش، خوش‌معاشرت و گشاده‌رو بود. لبخند مى‌زد، بى آن كه بخندد. اندوهناك بود، بى آن كه رو ترش كند. فروتن بود، بى آن كه خوار باشد. بخشنده بود، بى آن كه زياده‌روى كند. دل‌نازك و با هر مسلمانى مهربان بود. هيچ گاه از سرِ سيرى، آروغ نزد و به كارهاى ننگين، دست نيالود.۱

۱۹۰. السنن الكبرى ـ به نقل از حسن ـ: پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله درها را به روى خود نمى‌بست و نگهبان و دربان بر آن نمى‌ايستاد و نه صبح برايش قابلمه غذايى مى‌آوردند و نه شب. پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله در دسترس بود و هر كس مى‌خواست پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله را ببيند، مى‌ديد. روى زمين مى‌نشست و غذايش روى زمين نهاده مى‌شد و لباس زبر مى‌پوشيد و سوار الاغ مى‌شد و كسى را هم پشت سرش سوار مى‌كرد و به خدا سوگند، دستش را [پس از غذا خوردن] مى‌ليسيد.۲

۱۹۱. مكارم الأخلاق: نقل شده است كه پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله در سفرى، به اصحاب خود دستور داد گوسفندى ذبح كنند. يكى از آنها گفت: من، سر مى‌برم. ديگرى گفت: من، پوست مى‌كَنَم. سومى

1.. إنَّ رَسولَ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله كانَ يَعلِفُ البَعيرَ ، ويَقُمُّ البَيتَ ، ويَخصِفُ النَّعلَ ، ويَرقَعُ الثَّوبَ ، ويَحلُبُ الشّاةَ ، ويَأكُلُ مَعَالخادِمِ ، ويَطحَنُ مَعَها إذا أعيَت ، وكانَ لا يَمنَعُهُ الحَياءُ أن يَحمِلَ بِضاعَتَهُ مِنَ السّوقِ إلى مَنزِلِ أهلِهِ ، وكانَ يُصافِحُ الغَنِيَّ وَالفَقيرَ ، ويُسَلِّمُ مُبتَدِئا ، ولا يُحَقِّرُ ما دُعِيَ إلَيهِ ولو إلى حَشَفِ التَّمرِ ، وكانَ هَيِّنَ المُؤنَةِ ، لَيِّنَ الخُلُقِ ، كَريمَ السَّجِيَّةِ ، جَميلَ المُعاشَرَةِ ، طَلقَ الوَجهِ ، بَسّاما مِن غَيرِ ضَحِكٍ ، مَحزونا مِن غَير عُبوسٍ ، مُتَواضِعا مِن غَيرِ ذِلَّةٍ ، جَوادا مِن غَيرِ سَرَفٍ ، رَقيقَ القَلبِ ، رَحيما لِكُلِّ مُسلِمٍ ، ما تَجَشَّأَ قَطُّ مِن شِبَعٍ ، ولا مَدَّ يَدَهُ إلى طَبَعٍ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج ۱۱ ص ۱۹۶ ؛ إرشاد القلوب : ص ۱۱۵ .

2.. إنَّ رَسولَ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهكانَ لا يُغلَقُ دونَهُ الأَبوابُ ، ولا يَقومُ دونَهُ الحَجَبَةُ ، ولا يُغدى عَلَيهِ بِالجِفانِ ولا يُراحُ عَلَيهِ بِها ،كانَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهبارِزا ، مَن أرادَ أن يَلقى رَسولَ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله لَقِيَهُ ، كانَ يَجلِسُ بِالأَرضِ ، ويوضَعُ طَعامُهُ بِالأَرضِ ، ويَلبَسُ الغَليظَ ، ويَركَبُ الحِمارَ ، ويُردِفُ خَلفَهُ ، ويَلعَقُ ـ وَاللّه‌ِ ـ يَدَهُ السنن الكبرى : ج ۱۰ ص ۱۷۴ ح ۲۰۲۵۷ ، المصنّف لعبدالرزّاق : ج ۱۰ ص ۴۱۸ ح ۱۹۵۵۵ .

  • نام منبع :
    گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران، عبدالهادي مسعودي (مترجم)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 21212
صفحه از 868
پرینت  ارسال به