اخْتَلَفُوا نشان داده که اختلاف نظر در میان مسیحیان وجود داشته است. به این ترتیب، باید اذعان کنیم که دو قول میان مسیحیان وجود داشته و مورد اختلاف واقع شده است. بنابراین اشکال در معنای اختلاف خواهد بود که آن را در آیه بررسی میکنیم. معجم مقاییس اللغة برای «خلف»، که ریشه معنای اختلاف است، سه معنا در نظر گرفته است:
الخاء و اللام و الفاء أصولٌ ثلاثة: أحدُها أن يجئَ شىءٌ شىءِ يقومُ مقامَه، و الثانى خِلاف قُدَّام، و الثالث التغيُّر.۱
ابنفارس در ادامه، اختلاف را از معنای اول ماده خلف مشتق دانسته، مینویسد:
و أمّا قولهم: اختلفَ النَّاسُ فى كذا و الناس خلْفَةٌ أى مختلِفون، فمن الباب الأوَّل؛ لأنَّ كلَّ واحدٍ منهم يُنَحِّى قولَ صاحبه و يُقيم نفسَه مُقام الذى نَحّاه.۲
بر این اساس، اختلاف در آیه به معنای تکرار قول به قتل عیسی است و معنای آیه چنین خواهد بود: «و گفتارشان كه: «ما، مسيح عيسى بن مريم، پيامبر خدا را كشتيم» در حالى كه نه او را كشتند، و نه بر دار آويختند؛ لكن امر بر آنها مشتبه شد و كسانى كه قول کشته شدن عیسی را تکرار میکنند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پيروى مىكنند و قطعاً او را نكشتند».
بدین ترتیب شواهد بسیاری از این آیه بر اینکه متعلق شک در قرآن واحد است اقامه میشود و علم نوعی در این باره ایجاد میکند.
آیات دیگری که متعلق واحد برای شک در نظر گرفتهاند نیز وجود دارند؛ از جمله:
(فَإِنْ كُنْتَ في شَكٍ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ؛۳
و اگر در آنچه بر تو نازل کردیم تردید داری).