چنین میشود که علم کافران در حتمی بودن وقوع قیامت مرتب افزایش مییابد تا به نهایت خود میرسد و مرتب شواهد علمی یکدیگر را تقویت میکنند تا اینکه هیچ تردیدی از نظر معرفتی در باب وقوع قیامت باقی نمیماند؛ با این حال کافران در تصدیق کردن و ایمان آوردن به آن در حالت تردید باقی میمانند. عامل این تردید امری معرفتشناختی نیست؛ زیرا آنان از لحاظ معرفت هیچ تردیدی ندارند و آنچه باعث تردید آنان در ایمان آوردن میشود، امور نفسانی، نظیر بغی و ارتیاب، است.
آیه دیگری که در همین معنا میتوان به آن استشهاد کرد و از نمابرداری دیگری در شک خبر میدهد این آیه است.
(وَ لَقَدْ جاءَكُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّناتِ فَما زِلْتُمْ في شَكٍ مِمَّا جاءَكُمْ بِهِ حَتَّى إِذا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولاً كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ؛۱
پيش از اين يوسف دلايل روشن براى شما آورد، ولى شما همچنان در آنچه او براى شما آورده بود، ترديد داشتيد؛ تا زمانى كه از دنيا رفت، گفتيد: «هرگز خداوند بعد از او پيامبرى مبعوث نخواهد كرد»؛ اينگونه خداوند هر اسرافكار ترديدكنندهاى را گمراه مىسازد).
بینات، جمع بینه، به معنای دلیل روشن است؛۲ چگونه میتوان در دلیل روشن تردید معرفتشناختی روا داشت؟ ذیل آیه روشن میکند که این تردید نفاق بوده است. آنان در زمان حیات یوسف دریافته بودند که یوسف پیامبر