41
معناشناسی مراتب معرفت در قرآن (با تأکید بر روش معناشناسی شناختی)

لازم۱ اشتراکی وجود داشته باشد، می‏توان یک مفهوم را از اعضای آن حوزه به شمار آورد. از آنجا که شرط لازم معرفت وجود نوعی علم، هرچند ضعیف است و این ویژگی در شک به معنای جهل وجود ندارد، شک از حوزه معرفت خارج می‏شود. آیه مذکور نیز شک را از حوزه شناختی معرفت خارج دانسته، زیرا علمی بودن آن را انکار می‏کند. جز این آیه آیات دیگری نیز بر خروج شک از حوزه علم گواهی می‏دهند؛ برای نمونه:

(بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ في‏ شَكٍ‏ مِنْها بَلْ هُمْ مِنْها عَمُونَ؛۲

آنها [مشركان‏] اطلاع صحيحى درباره آخرت ندارند، بلكه در اصل آن شک دارند، بلكه نسبت به آن نابينايند).

آیه فوق به روشنی شک را از حوزه علم خارج می‏کند و آن را حتی تا حد ناتوانی در یک ادراک حسی - رؤیت - فرو می‏کاهد؛ به این معنا که شک مشرکان در حقیقت در حد عدم ادراک حسی است. همان‏گونه که شخص نابینا قادر به کسب معرفت از حس بینایی نیست، مشرکان نیز قادر به کسب علم نیستند و شک نیز چیزی جز عدم العلم نیست.

بنابراین، برخلاف دیدگاه لغت‏شناسان که شک را هرچند نامعتبر، در قلمرو معارف دسته‏بندی می‏کنند، به نظر می‏رسد نباید پایه شناختی شک را حوزه معرفت قرار داد، بلکه حوزه شناختی شک را باید حوزه معرفت‏نمایان - عبارت از جهل، ریب، مریه، خرص، تردید و زعم - در نظر گرفت. تعلق شک به حوزه شناختی غیرمعرفت با همنشینی و تأثیرات همسوی شک و ریب در آیاتی قابل اشاره است؛ از جمله:

1.. ویژگی لازم ویژگی‏هایی را تشکیل می‏دهند که بر اساس آن‏ها اشیای همسان در یک مقوله جای می‏گیرند؛ نک: راسخ مهند، درآمدی بر زبان‏شناسی شناختی، نظریه‏ها و مفاهیم، ص۸۷.

2.. سوره نمل، آیه ۶۶.


معناشناسی مراتب معرفت در قرآن (با تأکید بر روش معناشناسی شناختی)
40

مساوی یا غیر مساوی - در نظر گرفته‏اند که نشان‏ می‏دهد شک در حقیقت نوعی معرفت ضعیف را شامل می‏شود؛ از این رو، در حوزه شناختی معرفت قرار می‏گیرد و یکی از اعضای آن شمرده می‏شود. حال باید دید آیا از دیدگاه قرآن نیز همین حوزه شناختی مورد تأیید است. از آیات قرآن در موضوع شک نکته دیگری به دست می‏آید و آن اینکه شک افزون بر حوزه شناخت، به حوزه ایمان نیز تعلق دارد، به این ترتیب، باید حوزه شناختی شک در قرآن را تلفیقی از شناخت و ایمان دانست. از آیاتی که شاید بتوان تعلق شک به حوزه معرفت را از آن برداشت کرد، آیه زیر است:

(وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسيحَ عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذينَ اخْتَلَفُوا فيهِ لَفي‏ شَكٍ‏ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إلَّا اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ يَقيناً؛۱

و گفتارشان كه: «ما، مسيح عيسى بن مريم، پيامبر خدا را كشتيم» در حالى كه نه او را كشتند، و نه بر دار آويختند؛ لكن امر بر آنها مشتبه شد و كسانى كه در مورد (قتل) او اختلاف كردند از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پيروى مى‏كنند و قطعاً او را نكشتند).

در آیه فوق اعضای حوزه شناختی معرفت (شک، علم، ظن و یقین) در کنار یکدیگر آمده‏اند که ممکن است این همنشینی دلالت بر تعلق شک به حوزه معرفت داشته باشد؛ اما با دقت در آیات قرآن، که فرهنگ مورد مراجعه در این تحقیق است، شک را باید در حوزه جهل در نظر بگیریم و شبه معرفت به شمار آوریم که در این صورت، تعلق آن به حوزه شناختی معرفت بدون وجه خواهد بود. بنا بر تعریف حوزه شناختی اگر میان اعضای یک حوزه در ویژگی

1.. سوره نساء، آیه ۱۵۷.

  • نام منبع :
    معناشناسی مراتب معرفت در قرآن (با تأکید بر روش معناشناسی شناختی)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 21524
صفحه از 416
پرینت  ارسال به