علامه مصطفوی پس از نقل اقوال گوناگون لغت دانان در نهایت چنین نظر میدهد که ماده شک دارای یک اصل است و آن مقابل جدیت و قاطعیت در حکم، عمل و یا جریان یک امر خواهد بود. وی این معنا را معنایی عرفی میداند که نیازی به دقت عقلی در آن نیست.۱ با دقت در سخن التحقیق فی کلمات القرآن الکریم روشن میشود که علامه مصطفوی معنای شک را از دستگاه معرفتشناسی خارج و به دستگاه روانشناختی انسان وارد کرده است. البته تعریف روانشناختی از شک پیش از علامه مصطفوی چندان بیسابقه نیز نبوده است. رافعی در مصباح المنیر معنای روانشناختی را به عنوان یکی از اقوال در مورد معنای اصلی شک مورد توجه قرار میدهد.
وَ يُقَالُ أَصْلُ (الشَّكّ) اضْطِرَابُ الْقَلْبِ و النَّفْسِ.۲
زمانی که شک به ضد آن؛ یعنی یقین معنا شود نیز هیچ دور از ذهن نیست که معنای روانشناختی در آن لحاظ شده باشد؛ زیرا بسیاری از لغت دانان در معنای یقین حالت روانشناختی را در نظر میگیرند. همچنین برخی از لغتشناسان شک را با ریب معنا کردهاند و ریب را با مؤلفهای روانشناختی از شک امتیاز بخشیدهاند؛ برای نمونه مولف «الطراز الاول» ریب را اینگونه شناسانده است:
الرَّيْبُ: قلقُ النفسِ و اضطرابُها، ثُمّ استُعمِلَ في مطلقِ الشكِ أو مع تهمةٍ.۳
جمهرة اللغة نیز همانگونه که شک را ضد یقین معرفی کرده، ریب را نیز شک دانسته است.۴
1.. مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۶، ص۱۲۷.
2.. فیومی، المصباح المنير فى غريب الشرح الكبير للرافعى، ص ۳۲۰.
3.. مدنی، الطراز الاول، ج۲، ص۹۳.
4.. ابندرید، جمهرة اللغة، ج۲، ص۱۰۲۱.