367
معناشناسی مراتب معرفت در قرآن (با تأکید بر روش معناشناسی شناختی)

قرآن به طور مستقیم هیچ یک از این منابع را برای شک برنشمرده است.

به این ترتیب این پرسش قوت می‏گیرد که منبع ایجاد شک در انسان چیست. آیات در بردارنده مفهوم شک، همواره آن را به تمام هویت انسان، شامل بدن و فرابدن و آنچه که تمام هستی انسان را تشکیل می‏دهد، استناد داده‏اند، بدون اینکه به منبع ویژه‏ای در این میان اشاره کنند. حال سؤال این است که این نحوه بیان ارتباط شک با انسان نشان از چه مفهوم‏سازی ویژه‏ای دارد. نخستین احتمال معرفتی نبودن شک است. عدم انتساب شک به یک منبع معرفتی خاص در انسان، نظیر عقل، نشان‏می‏دهد که شک در مقوله شناخت‏های بشر جای نمی‏گیرد، چه شناخت عمیق و کلی و چه شناخت‏های سطحی و جزئی. شک به قلب، که نشان‏دهنده رابطه معرفت و عواطف است، نیز منتسب نشده تا مشخص شود که شک از دایره شناخت‏ها و احساسات درونی انسان نیز خارج است. در آیات قران هواهای نفسانی از عوامل ایجاد شک در انسان‏اند، اما شک در آیات در نسبت مستقیم با نفس، به عنوان یک منبع، قرار ندارد. این نشان می‏دهد که شک پدیده‏ای است که نه‏تنها با ابعاد غیرحسی انسان رابطه ندارد، بلکه امری را شامل می‏شود که در ارتباط بدن با فرابدن حاصل می‏شود. نتیجه آنکه از دیدگاه قرآن، شک معرفت نیست و احساسات و انفعالات انسان را نیز تشکیل نمی‏دهد.

۶. عدم ایمان: اگرچه مؤلفه عدم ایمان تنها در یک آیه عنصر سازنده شک دانسته شده،۱ می‏توان نقش فقدان ایمان در شک را در آیات قرآن برجسته دید. این برجستگی به دلیل وجود عناصر مرتبط قابل استدلال است که در ادامه آن را بررسی خواهیم کرد.

1.. (وَ ما كانَ لَهُ عَلَيْهِمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها في‏ شَكٍ‏ وَ رَبُّكَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَفيظٌ) (سوره سبأ، آیه ۲۱).


معناشناسی مراتب معرفت در قرآن (با تأکید بر روش معناشناسی شناختی)
366

به عنوان نمونه مرکزی. با وجود این، برآیند آیات شک نشان می‏دهد که این مفهوم دارای بار مثبت معنایی نیست.

۴. عوامل ایجاد شک: آیات شک عوامل گوناگونی را در ایجاد شک در انسان تأثیرگذار دانسته‏اند: از مشتبه شدن امر و اشتباه در ادراک حسی گرفته تا اختلاف در تعالیم کتاب آسمانی، کفر، کوری باطن، شهوت‏های نفسانی و پراکندگی با وجود علم. با بررسی این عوامل بیش از هر مفهومی، غیرمعرفتی بودن شک به ذهن تبادر می‏کند. اختلاف در تعالیم کتب آسمانی، کفر، کوری باطن و شهوت‏های نفسانی و پراکندگی عواملی غیر معرفتی به شمار می‏روند که به نفس نسبت می‏یابند. تنها در آیه ۱۵۷ سوره نساء احتمال معرفتی بودن می‏رود که در بررسی این آیه در فصل شک وجه نفسانی بودن آن نیز بیان شد. این عوامل به خروج شک از دایره معارف گواهی می‏دهند. حتی اگر بر وجود مؤلفه معرفت‏شناختی در شک موجود در این آیه اصرار داشته باشیم، وجود نوعی تلفیق مفهومی از مؤلفه اعتقادی و معرفتی انکارناپذیر است.

۵. منبع شک: بحث در مورد منبع شک را باید به صورت سلبی مطرح کرد، یعنی منابعی را باید نام بردکه قرآن شک را به آنها نسبت نداده است؛ چراکه تقریباً در آیات شک هیچ منبع خاصی نام برده نشده که شک به آن منتسب شود. به بیان دیگر، قرآن منابع معرفت‏شناختی شناخته‏شده را به شک انتساب نداده است. در هیچ آیه‏ای دیده نمی‏شود که عقل، لُب، قلب در بعد معرفتی خود یا فؤاد منبع شک دانسته شده باشند. حتی قرآن در جنبه احساسات و انفعالات نیز شک را به قلب یا فؤاد نسبت نمی‏دهد. تعجب‏برانگیزتر اینکه قرآن صدر یا نفس، به معنای هویت اصلی انسان، را نیز منبع شک ندانسته است. حتی اگر شک با هواهای نفسانی ایجاد شده باشد قرآن منبعیت نفس برای شک را تأیید نمی‏کند؛ به عبارت دیگر،

  • نام منبع :
    معناشناسی مراتب معرفت در قرآن (با تأکید بر روش معناشناسی شناختی)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 22271
صفحه از 416
پرینت  ارسال به