به عنوان نمونه مرکزی. با وجود این، برآیند آیات شک نشان میدهد که این مفهوم دارای بار مثبت معنایی نیست.
۴. عوامل ایجاد شک: آیات شک عوامل گوناگونی را در ایجاد شک در انسان تأثیرگذار دانستهاند: از مشتبه شدن امر و اشتباه در ادراک حسی گرفته تا اختلاف در تعالیم کتاب آسمانی، کفر، کوری باطن، شهوتهای نفسانی و پراکندگی با وجود علم. با بررسی این عوامل بیش از هر مفهومی، غیرمعرفتی بودن شک به ذهن تبادر میکند. اختلاف در تعالیم کتب آسمانی، کفر، کوری باطن و شهوتهای نفسانی و پراکندگی عواملی غیر معرفتی به شمار میروند که به نفس نسبت مییابند. تنها در آیه ۱۵۷ سوره نساء احتمال معرفتی بودن میرود که در بررسی این آیه در فصل شک وجه نفسانی بودن آن نیز بیان شد. این عوامل به خروج شک از دایره معارف گواهی میدهند. حتی اگر بر وجود مؤلفه معرفتشناختی در شک موجود در این آیه اصرار داشته باشیم، وجود نوعی تلفیق مفهومی از مؤلفه اعتقادی و معرفتی انکارناپذیر است.
۵. منبع شک: بحث در مورد منبع شک را باید به صورت سلبی مطرح کرد، یعنی منابعی را باید نام بردکه قرآن شک را به آنها نسبت نداده است؛ چراکه تقریباً در آیات شک هیچ منبع خاصی نام برده نشده که شک به آن منتسب شود. به بیان دیگر، قرآن منابع معرفتشناختی شناختهشده را به شک انتساب نداده است. در هیچ آیهای دیده نمیشود که عقل، لُب، قلب در بعد معرفتی خود یا فؤاد منبع شک دانسته شده باشند. حتی قرآن در جنبه احساسات و انفعالات نیز شک را به قلب یا فؤاد نسبت نمیدهد. تعجببرانگیزتر اینکه قرآن صدر یا نفس، به معنای هویت اصلی انسان، را نیز منبع شک ندانسته است. حتی اگر شک با هواهای نفسانی ایجاد شده باشد قرآن منبعیت نفس برای شک را تأیید نمیکند؛ به عبارت دیگر،