دلیلی است که سبب حصول ظنون میشود. به بیان دیگر، آنچه نمونه اولیه و هسته مرکزی معنای ظن را در قرآن تشکیل میدهد، بیشتر بر دلیل ظن تکیه دارد؛ به این ترتیب پیشنمونه مفهوم ظن در قرآن با توجه به دلیل یا اماره آن چنین تعریف میشود: «ظن معرفت یا شبهمعرفتی است که دلیل آن یک برهان عقلی یا شرعی نوعی نیست و منتسب به نفس و حالت باطنی افراد است که از یک رخداد خارجی سرچشمه میگیرد». هر یک از این ویژگیها نیاز به توضیح دارد:
الف - ظن در قرآن شامل معرفت و غیر معرفت میشود، همانگونه که در بحث نمابرداری توضیح داده شد، ظن میتواند هم معرفت را شامل شود، به این معنا که مطابقت با واقع داشته باشد و هم غیر معرفت باشد، یعنی مطابق با واقع نباشد؛ ظن از این جهت ویژگی خاصی ندارد.
ب - دلیل ظن یک برهان یا استدلال عقلانی نوعی یا شرعی نیست. در تمام آیاتی که ظن در آن به نحو معرفت، یعنی مطابق با واقع، یا غیر معرفت آمده، دلیلی که برای آن وجود دارد اولاً یک استدلال عقلانی نیست، ثانیاً استدلال شرعی به معنای تبعیت از دستور خداوند نیست و ثالثاً نوعی نیست؛ به این معنا که دلیلی نیست که برای بیشتر عقلا معرفتبخش یا لازم الاتباع باشد یا واقع نما محسوب شود.
پ - آنچه سبب این شبهمعرفت یا معرفت ظنی میشود درونی، باطنی و منتسب به نفس است. به بیان دیگر، یک حالت باطنی و نفسانی عامل اساسی پدید آمدن ظن است. جدا از اینکه ظن مطابق با واقع باشد یا نباشد، عاملی که سبب ایجاد چنین ظنی میشود یک حالت نفسانی و درونی است. به این سبب، ظن همواره شخصی خواهد بود؛ زیرا عامل آن در عقل یا قلب، به عنوان منبع نوعی معرفت، ریشه ندارد و عواطف، ایمان، اتصال به غیب و