195
معناشناسی مراتب معرفت در قرآن (با تأکید بر روش معناشناسی شناختی)

است، این سطح از تشخص، تشخص مصداقی را شامل می‏شود؛ به این معنا که برخی مصادیق از ظنون عدم العلم و برخی مصادیق دیگر آن اعلی العلم‏اند. تسری دادن سطح مشخص‏بودگی این مصادیق به مفهوم ظن به گرفتار شدن در خلط مفهوم و مصداق خواهد انجامید.

ساختار دیگری که در قرآن به گونه‏ای بدیع برای واژه ظن به صورت نفی و استثنا به کار رفته، ساختار آیه زیر است:

(وَ إِذا قيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ السَّاعَةُ لا رَيْبَ فيها قُلْتُمْ ما نَدْري مَا السَّاعَةُ إِنْ نَظُنُ‏ إلَّا ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنينَ؛۱

و هنگامی که گفته می‏شد وعده خداوند حق است و در قیامت هیچ شکی نیست شما می‏گفتید ما نمی‏دانیم قیامت چیست و تنها گمانی در این باره داریم و به هیچ وجه یقین نداریم).

این ساختار با توجه به استثنای ظن از ماده خودش (نَظُنُ‏) مفسران و دانشمندان علم بلاغت و نحو را در تفسیر آیه به تلاش وافری واداشته و بحث‏های دامنه‏داری را به خود اختصاص داده است. بیشتر این مباحث به این دلیل رخ داده‏اند که مفسران در این آیه ظن را احتمال راجح در نظر گرفته‏اند۲ و بدون توجه به اینکه ظن در قرآن به هیچ وجه به این معنا نیامده، سعی کرده‏اند آیه را به گونه‏ای تفسیر کنند که معنای قابل دفاعی از آن ارائه شود. به همین دلیل فخر رازی عبارت (إِنْ نَظُنُ‏ إلَّا ظَنًّا) را سخن استهزاگونه‏ای دانسته که منکران

1.. سوره جاثیه، آیه ۳۲.

2.. تفسیر روح البیان در این باره چنین آورده است؛ «(إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا) اى ما نفعل فعلا الا ظنا فان ظاهره استثناء الشي‏ء من نفسه و فى فتح الرحمن اى لا اعتقاد لنا الا الشک و الظن أحد طرفى الشک بصفة الرجحان و يجيى‏ء بمعنى اليقين انتهى و مقابل الظن المطلق هو الاستيقان» ( حقی بروسوی، تفسير روح البيان، ج‏۸، ص۴۵۷).


معناشناسی مراتب معرفت در قرآن (با تأکید بر روش معناشناسی شناختی)
194

قرآن از این ساختار بسیار استفاده کرده است؛ که در آیات ظن نیز می‏توان آن را مشاهده کرد:

(وَ قالُوا ما هِيَ إلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما يُهْلِكُنا إلَّا الدَّهْرُ وَ ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إلَّا يَظُنُّونَ‏؛۱

آنها گفتند چیزی جز همین زندگی دنیای ما در کار نیست گروهی از ما می‏میرند و گروهی جای آنها را می‏گیرند و جز طبیعت و روزگار ما را هلاک نمی‏کند آنان به این سخن که می‏گویند علمی ندارند بلکه تنها حدس می‏زنند (و گمانی بی‏پایه دارند)).

در این آیه اولین فایده ساختار نفی و استثنا حصر ظن است؛ به این معنا که منکران معاد تنها ظن دارند. دومین نتیجه این ساختار تشخص علمی نبودن ظن است که با قید نفیی (وَ ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ) حاصل می‏شود. بنابر این، ساختار دستور زبانی در این آیه، نفی با «ان» نافیه و استثنای ظن (إِنْ هُمْ إلَّا يَظُنُّونَ) است که پس از نفی علم آمده است. این دو نفی - (ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ) و (إِنْ هُمْ) - به همراه استثنای ظن از آنها، علمی نبودن ظن منکران قیامت را نشان می‏دهد و این تأکید، نشانه است که مراد از ظن در این آیه علم غیر معتبر نیست، بلکه چنین ظنی هیچ یک از مراتب علم را ندارد و عدم العلم محسوب می‏شود. چنین ساختاری در خرص نیز وجود دارد۲ و، همان‏طور که پیش‏تر اشاره شد، این جانشینی نشان‏ می‏دهد که از دیدگاه قرآن خرص و ظن در این موارد از نظر معرفت‏شناختی در یک جایگاه قرار دارند و سطح عدم العلم را به نمایش می‏گذارند.

روشن است به دلیل آنکه در آیات دیگری ظن در معنای علمی به کار رفته

1.. سوره جاثیه، آیه ۲۴.

2.. سوره زخرف، آیه ۲۰.

  • نام منبع :
    معناشناسی مراتب معرفت در قرآن (با تأکید بر روش معناشناسی شناختی)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 22480
صفحه از 416
پرینت  ارسال به