۳. ضعف روايات و طرق روايي
دانشمندان اهل سنّت، بر اين سخن تأکيد دارند که صحيحترين طرق روايت، از اهل مدينه است. خطيب بغدادي، دامنه روايات صحيح را گسترش ميدهد و آن را مربوط به اهل حرمين ميداند، يعني: مکّه و مدينه؛ زيرا تدليس در ميان آنان اندک، و کذب و وضع حديثْ نادر است. آنان اهل يمن را نيز داراي روايات نيکو و طرق صحيح، و در عين حال، نقل اندک ميدانند. در بصره نيز سنن ثابت با اسانيدي روشن و رواياتي فراوان نقل شده است؛ امّا هنگامي که سخن از کوفه به ميان ميآيد، آنها را مانند بصره، کثير الحديث، امّا رواياتي پر از دَغَل و بيماري، عنوان ميکنند.
شافعي معتقد است که هر روايتي را که از عراق ميرسد و اصلي در حجاز ندارد، نبايد پذيرفت. طاووس، بر اين عقيده است که از يکصد روايت عراقي، ۹۹ روايت را بايد دور انداخت. زُهَري نيز حديث اهل کوفه را پُر از دغل ميداند. ۱
گرچه رجاليان اهل سنّت، علّت تضعيف راويان کوفي را در همه موارد بيان نکردهاند، امّا از لابه لاي سخنان آنها در شرح حال برخي راويان کوفي ميتوان دريافت که علّت اين امر در بسياري موارد، تشيع کوفيان بوده است. مثلاً ابن حجر در شرح حال ابان بن تغلب، معتقد است که ابن عدي، او را در نقل روايت، ثقه دانسته است، گرچه مذهب شيعه را برگزيده بود. وي ميافزايد:
اين سخن، منصفانه است؛ امّا حمله جوزجاني بر کوفيان، اهمّيتي ندارد؛ زيرا تشيع در عرف متقدّمان، باور به برتري علي عليه السلام بر عثمان است... و ممکن است راوي، علي عليه السلام را بعد از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله افضل مخلوقات بداند. در اين صورت نيز اگر پرهيزکار و صادق باشد، روايتش ردّ نميشود. ۲
نکته ديگر، اختلافات قبيلهاي است که به تدريج، به جنگ ميان شهرها کشيده شد و دفاع از روايات و راويان هر شهر، از زبان محدّثان آن ديار باب شد. براي نمونه، ابن عساکر، سخناني در صحّت روايات شامي مربوط به غزوات، و درهم آميختگي روايات عراقْ نقل کرده است. ۳ آن گاه سخن عبد الرحمان بن مهدي را ميآورد که بهترين احاديث را به ترتيب، مربوط به حجاز، بصره و کوفه دانست؛ امّا نسبت به روايات شام، اظهار ترديد کرد. ابن عساکر، پس از نقل اين خبر، آن را داراي اشکال ميداند و راوي آن را کذّاب ميخواند و در ادامه، به توجيه آن ميپردازد. ۴ امّا جالب آن است که ابن عبد البر اندلسي ـ که از دياري در آن سوي مغربزمين است ـ ، اين خبر را بدون هيچ نقدي آورده است. ۵