هشت. وَکيع بن جَرّاح بن مَليح بن عدى رُؤاسي (۱۲۹ـ ۱۹۶ ق)
از حفّاظ برجسته و اهل فضل و کتابت و از برجستهترين علماي عصر خويش است. پدرش جَرّاح، از طرف مهدي عبّاسي، بر بيت المال نظارت داشت. ۱ در برخي گزارشها آمده است که وي در اصفهان زاده شد و اصالتاً از نواحي ماوراءالنهر (سُغد) و به نقلي، از خراسان يا شهرستان ري است. ۲
همه بزرگان رجالي اهل سنّت، او را به وثاقت و امانت و راستگويي وصف کردهاند. احمد بن حنبل، او را مردي بيمانند، حافظي توانا و علّامهاي بيبديل ميداند. يحيي بن معين عقيده دارد که برتر از وکيع را نديده است. عِجلي از او به عنوان فقيهي عابد، صالح و اديب ياد ميکند؛ امّا برخي تصريح کردهاند که وکيع در نقل حديث، دچار لحن و خطا ميشد. ۳ در سال ۱۹۳ق، از طرف محمّد امين (پسر هارون الرشيد عبّاسي) به وي پيشنهاد قضاوت شد و او به بهانه پيري، اين مقام را نپذيرفت. ۴
روزها روزه ميگرفت و شبها به تهجّد و تلاوت مشغول بود و ميگفت: هرکس پيش از وقت نماز آماده نشود، نماز را سبک شمرده است. او کمتر به سفر رفته و غالباً از مشايخ کوفه استفاده کرده است. از او تنها دو سفر ياد شده است: يکي سفر به عَبادان (آبادان) در سال ۱۸۵ ق، که در آن جا بيش از هزار و پانصد حديث روايت کرد و ديگري سفر به مکّه در سال ۱۹۳ ق، که سه سال به طول انجاميد و در بازگشت از همين سفر درگذشت. ۵
وکيع، مانند بسياري از کوفيان، متمايل به تشيع خوانده شده است. علي بن مديني درباره او ميگويد: «فيه تشيع قليل». ۶ مؤلّف کتاب الزهد وکيع، اين تشيع اندک را به دليل کتابي
ميداند که وکيع در مناقب صحابه نوشته بود و در آن مناقب، علي عليه السلام را بر عثمان مقدّم کرده بود. وي اين امر را مذهب اهل کوفه ميداند. ۷ با اين حال، مبناي فقهي وي مبناي ابو حنيفه بود و همانند او خوردن نبيذ را حلال ميدانست و آن را مينوشيد. ۸
وکيع، نسخهاي داشته که آن را از اعمش روايت کرده است. اين کتاب، در الدار السلفيه کويت و با تحقيق عبد الرحمان عبد الجبّار الفريوائي، به چاپ رسيده است. همچنين، کتاب الزهد وکيع بن جراح، با تحقيق همين محقّق، در دار الصميعي، چاپ شده است. در اين کتاب، ۵۳۹ روايت از وکيع، نقل و بررسي شده است. وي سرانجام پس از ۶۹ سال زندگي در روز عاشوراي سال ۱۹۷ ق، در «فَيد» (محلّي ميان مکّه و کوفه) وفات يافت.
1..۱ المعارف، ابن قتيبه، ص ۵۰۷.
2. معجم قبائل العرب، ج۲ ، ص۴۵۰.
3. تهذيب التهذيب، ج۱۱، ص۱۳۰ .
4. المعارف، ابن قتيبه، ص ۳۸۴؛ سير أعلام النبلاء، ج۹، ص۱۵۱.
5. سير أعلام النبلاء، ج۹، ص۱۴۶.
6. ميزان الاعتدال، ج۴، ص۳۳۶.
7. کتاب الزهد، ج۱، ص۱۰۶.
8. سير أعلام النبلاء، ج۹، ص۱۶۵؛ تذکرة الحفّاظ، ج۱، ص۳۰۹.