نتيجهگيري
از آنچه گفته شد، ميتوان دريافت که شيعيان کوفه، روشي واحد در نقل يا اداي روايات نداشتند. اساساً اين دوران، آغاز راه شکلگيري مباحث مربوط به اسناد و ضبط و علوم اصطلاحي مربوط به آن است، و حتّي در ميان اهل سنّت، اصطلاحات امروزي، همانند حديث ضعيف و صحيح و انواع سند رايج نبود، و اين امر، مشکلات را در پيجويي اسناد روايات، دوچندان ميکرد.
البته شيعيان در برخي موارد، همچون پيجويي عدالت، فقاهت، پرهيزگاري و... ـ که از ويژگيهاي سند به شمار ميرود ـ ، و بخصوص در نقد متن، از عرضه روايات بر قرآن، سنّت قطعي، و حتّي عقل، بسيار اهتمام داشتند. اين امر، به دستور ائمّه عليهم السلام و اغلب طي روايات علاجيه، بيان ميشد و راويان، به راه تشخيص روايات صحيح، هدايت ميشدند.
علاوه بر آن، اين دوران، زمان حضور ائمّه عليهم السلام است و ميتوان از روشهايي همچون عرضه حديث بر ائمّه عليهم السلام سراغ گرفت که شيعيان، با عرضه برخي روايات مشکوک يا مجموعههاي فقهي يا سؤالات مکرّر از ائمّه عليهم السلام در مورد روايت فطحيه، واقفيه، غُلات، مفوّضه و... در صدد تشخيص روايت صحيح برآمدند.
نکته ديگر، کثرت راويان و روايات در کوفه است که مرکز حديث شيعه بود. از اينرو، فراواني غلوّ و غاليان نيز در اين شهر، امري طبيعي مينمايد. البته بايد يادآور شد که حجم بسياري از روايات غلوآميز کوفيان، در لابه لاي کتب روايي، باقي مانْد که تصفيه آن، امري ضروري است.
بنا بر اين، آنچه از ميراث حديثي کوفيان باقي مانْد و بسياري از آنها به نسلهاي بعدي راه يافت، مجموعهاي سترگ از روايات در همه زمينههاي: تاريخ، فقه، تفسير، کلام، و ... بود که شناخت سره از ناسره آن، کاري بسيار دشوار و طاقتفرسا مينمود. در جداسازي اين روايات، محدّثان بزرگي، رنج کار را به تن خريدند و بسياري از روايات جعلي و عقايد غاليان را مشخص کردند و از کتابها حذف نمودند.
امّا باز، حجم بسياري از اين مطالب، در لابه لاي کتب روايي، باقي ماند و به تدريج، با عقايد ناب شيعه درآميخت؛ امّا با دستهبنديهاي ريز و موضوعي و با توجّه به فضاي صدور روايات، ميتوان تا حدّي آنها را بازشناخت و حديث شيعه را به شکل صاف و پيراسته، به جهانيان عرضه کرد.