از مهمترين مباحث در حوزه حديث، چگونگي روايت از لحاظ دقّت در نقل و اداي حديث، و اهتمام به نقل از راويان مورد وثوق معتمد است. در کوفه، بنيانگذاران اين مکتب، به نقل صحيح، توجّه بسيار داشتند. ذهبي در مقدّمه کتاب تذکرة الحفّاظ، دو روايت از امير مؤمنان علي عليه السلام نقل ميکند. اسماء بن حکم فزاري ميگويد: از علي عليه السلام شنيدم که ميفرمود:
هرگاه از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله حديثي ميشنيدم، اگر خداوند ميخواست، از آن سود و بهرهاي داشتم؛ امّا اگر حديث [پيامبر خدا] را فرد ديگري برايم نقل ميکرد، او را سوگند ميدادم [که آيا به درستي، آن را از آن حضرت شنيده است؟]. پس اگر سوگند ميخورد، سخنش را ميپذيرفتم. ۱
معروف بن خربوذ، از ابو الطفيل، از على عليه السلام نقل ميکند که فرمود:
با مردم حديثي بگوييد که آن را ميشناسند، و آنچه را نميشناسند، رها کنيد. آيا دوست داريد بر خدا و رسولش دروغ بسته شود؟ ۲
چنانکه ديديم، ابن مسعود نيز در روايتْ سختگير بود و از نقل روايات ضعيف، پرهيز داشت. آنچه در ادامه ميآيد، برخي از ويژگيهاي راويان و روايات کوفه در سه سده نخست هجري قمري است.
الف ـ کثرت راويان و محدّثان کوفى
چنانچه در مبحث راويان شيعه در کوفه ديديم، بر اساس آمار کتاب رجال الطوسي، بيش از دو سوم راويان شيعي، کوفي بودهاند. حافظ ابو العبّاس بن عقده همداني کوفي (م ۳۳۳ ق)، کتابي در نامهاي راويان امام صادق عليه السلام تأليف کرده بود که مشتمل بر چهار هزار نفر ميشد.
کوفه به اندازهاي راوي شيعي داشت که بسياري از آنان به صورت خانوادگي، راوي احاديث اهل بيت عليهم السلام بودند. مرحوم بحر العلوم، خاندانهاي راوي از ائمّه عليهم السلام را برشمرده است که اغلب آنان کوفي هستند. از جمله بيوت علمى کوفه مى توان به بيوت زير اشاره کرد: آل ابي شعبة، آل اَعين، آل ابى صفية، آل ابى جعد، آل ابى جهم، آل نعيم ازدي غامدى، آل حيان تغلبي، بنو حرّ جُعفي، بنو الياس بجلى، بنو عبد رَبّه، بنو ابى سَبْرة، بنو سوقة، بنو نعيم صحّاف، بنو عطيه، بنو رِباط، بنو فَرقد، بنو درّاج، بنو عمّار بَجَلى دُهْنى. ۳ در اين ميان، خاندان اَعين، امتياز والايي داشت و زُراره و برادران او از راويان بزرگ شيعه به شمار ميآمدند.
بيشترين ارتباط شيعيان کوفه با امام صادق عليه السلام، و در شهر مدينه بود. در اين زمان، راويان شيعى، از کوفه به صورت فردى يا گروهى، به خدمت امام ميرسيدند و حديث دريافت مى نمودند. کشّى از زيد شحّام نقل کرده که گفت: «ما جماعتى از اهل کوفه، به محضر ابا عبدالله عليه السلام رسيديم که جعفر بن عفّان طايى، بر آن حضرت وارد شد». ۴
اين امر، باعث شده بود تا مسجد کوفه براي راويان شيعه، محل نقل و بحث از روايات امام صادق عليه السلام باشد. يکى از شواهد دالّ بر اين سخن، روايت نجاشى از حسن بن على بن زياد وشّاء است که به ابن عيسى قمى گفت:
من در اين مسجد (مسجد کوفه) نهصد شيخ را درک کردم که همگى مى گفتند: جعفر بن محمّد به من چنين گفت. ۵
کشّى نيز ضمن رواياتى، به مباحث حديثى برخى از شاگردان امام صادق عليه السلام در مسجد کوفه اشاره کرده است؛ به عنوان نمونه، وى درباره ابراهيم بن عبد الحميد صنعانى نقل کرده که او در مسجد کوفه مى نشست و به ذکر رواياتى که از امام صادق عليه السلام شنيده بود، مى پرداخت و از آن حضرت، با کنيه «ابو اسحاق» ياد کرده و از اين عبارات، استفاده ميکرد:
«أخبرنى أبو اسحاق کذا، قال ابو اسحاق کذا، فعل ابواسحاق کذا».
راويان، هنگام روايت از آن امام، اوصاف ديگري نيز به کار ميبردند، مانند: حدّثنى الصادق، سمعت الصادق، حدّثنى العالم، قال العالم، حدّثنى الشيخ، قال الشيخ، حدّثنى ابو عبد الله، قال ابو عبد الله، حدّثنى جعفر بن محمّد عليه السلام و قال جعفر بن محمّد عليه السلام.
کشى با نقل روايتى، کثرت راويان حديث در مسجد کوفه و تفاوت سبک آنان در وصف امام صادق عليه السلام را چنين بيان ميکند:
وکان فى مسجد الکوفة خلق کثير من أهل الکوفة من أصحابنا فکلّ واحد منهم يکنّى عن ابى عبداللّه باسم، فبعضهم يسمّيه، و يکنّيه بکنيته. ۶
1. تذکرة الحفّاظ، ج۱، ص۱۳.
2. همانجا.
3. ر.ک: الفوائد الرجالية، ج۱، ص۲۰۳ـ ۳۹۹.
4. اختيار معرفة الرجال، ج۲، ش۵۰۸.
5. ۱. رجال النجاشي، ص۴۰، ش۸۰.
6. اختيار معرفة الرجال، ج۲، ص۷۴۵، ش۸۳۹.