عکسالعمل دانشمندان قم در برابر افکار مفوّضه
افکار مفوّضه ـ که در ميان شيعيان طرد نميشدند ـ ، تا قرنهاي بعد نيز ادامه داشت. دانشمندان قم ـ که مرکز اصلي شيعه در اواخر قرن سوم در اختيارشان بود ـ ، در برابر افکار مفوّضه، عکس العمل نشان ميدادند و با انتساب هر گونه صفات فوق بشري به ائمّه عليهم السلام مخالفت ميکردند. آنان تصميم گرفتند که هر کس به ائمّه، نسبت امور فوق بشري بدهد، غالي معرّفي کنند و چنين افرادي را از شهر خود اخراج سازند. افرادي چون: سهل بن زياد آدمي، ۱ ابو سمينه محمّد بن علي قرشي، ۲ حسين بن عبيد الله محرّر ۳ و احمد بن محمّد بن خالد برقي ـ که به خاطر بيدقّتي در نقل اخراج شد ـ ، ۴ از اين جملهاند.
اين، مجازاتِ نقل چنين مطالبي بود؛ ولي اعتقاد واقعي به اين مطالب در حدّ کفر شمرده ميشد و حتّي ممکن بود که مجازات مرگ به همراه بياورد. يک بار مردم قم کوشيدند که
يک راوي متّهم به اعتقاد به اين افکار را به قتل برسانند؛ ولي چون ديدند که او نماز ميخواند، از اين کار خودداري کردند. ۵
اين داستان نشان ميدهد که شيعيان قم، فرقي ميان غلوّ و تفويض نمينهادند و معتقد بودند تمام کساني که ائمّه را موجودات فوق بشري ميدانند، اهل روزه و نماز و ساير عبادتها نيستند. آنان معتقد بودند که هر کس پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله يا ائمّه اطهار عليهم السلام را از سهو و اشتباه در جزئيات کارهاي شخصياي که ارتباطي به ابلاغ پيام الهي ندارد، مصون بداند، غالي است. ۶ گروهي از دانشمندان قم، حتّي ائمّه عليهم السلام را در نحوه علم بر شريعت، مانند ديگر دانشمندان ميدانستند؛ يعني آنان براي کشف احکام جزئي، به اجتهاد روي ميآورند و از راه عرضه فروع بر اصول، به احکام دست مييابند. ۷
مفوّضه نيز در برابر علماي قم، عکس العمل نشان دادند و آنان را «مقصّره» خواندند؛ ۸ نامي که پيش از اين بر عثمانيه و طرفداران امويان اطلاق ميشد؛ زيرا آنها به مقام علي عليه السلام بياحترامي کرده بودند و اين چنين توجيه ميشد که آنان در درک و وصول به حقيقت و کُنه مقام ائمّه عليهم السلام عاجز و قاصر ماندهاند و حتّي در اين نام، رايحه ضدّيت با آل علي عليه السلام و ناصبيت وجود داشته است. ۹
با درگذشت مفضّل، محمّد بن سنان زاهري (م ۲۲۰ ق) جانشين او شد. چند سال بعد، محمّد بن نصير نِمْيري، مکتب غلوّ را با افزودن عقايد باطني ديگر در باب حلول و تناسخ، به صورت اوّليه خطابي آن بازگرداند و بدين ترتيب، مذهب «نُصَيري» متولّد شد. آنان در تناسخ، غلو و حلال دانستن محرّمات، پا را فراتر گذاشتند و محمّد بن نصير، به ربوبيت امام حسن عسکري عليه السلام قائل بود. ۱۰
1. همان، ص۳۵۷.
2. همان، ص۳۹۸.
3. همان، ص۳۳۹.
4. همان، ص۶۳.
5. رجال النجاشي، ص۳۲۹، ش۸۹۱ .
6. کتاب من لا يحضره الفقيه، ج۱، ص۳۵۹ـ ۳۶۰.
7. تصحيح اعتقادات الإمامية، ص۱۳۶.
8. همان، ص۱۳۵ـ ۱۳۶.
9. اين مورد در بحار الأنوار (ج۲۶، ص۶)، از يک متن ناشناخته به نقل از سلمان و جُندب، از امير مؤمنان عليه السلام نقل شده است.
10..۱ معجم رجال الحديث، ج۱۸، ص۳۱۷ـ ۳۱۸.