۱. مفضّل بن عمر جُعْفي (زنده پيش از ۱۸۳ ق)
مفضّل، رهبر مکتب مفوّضه و از اصحاب دوران اخير زندگي امام صادق عليه السلام در کوفه به شمار ميرفت. زندگي و عقايد وي ميان شيعيان، بسيار مورد اختلاف و بحث برانگيز است. از رجاليان متقدّم شيعه، نجاشي و ابن غضائرى، او را فردي ضعيف و غير قابل اعتماد
دانستهاند. نجاشي، او را «فاسد المذهب و مضطرب الرواية» خوانده است و گفتهاند که از خطابيه بود. ۱
ابن غضائرى، معتقد است که مفضّل بن عمر، مرتفع القول و خطابى است. غاليان، در احاديث وي دست بردهاند و جايز نيست حديث او نوشته شود. ۲ کشّي، رواياتي در ذم و رواياتي نيز در مدح وي نقل کرده است و معتقد بوده که مفضّل، ابتدا مستقيم الأمر بود و سپس خطابي شد. ۳ شيخ طوسى در دو کتاب الفهرست ۴ و رجال خود، مدح و ذمّي براي وي بيان نکرده است.
رجاليان سدههاي مياني نيز (همچون ابن شهر آشوب ۵ و ابن داوود) ۶ بر سخنان رجاليان متقدّم چيزي نيفزودهاند. البته علّامه حلّي، ۷ نام وي را در قسم دوم کتاب خود آورده و معتقد است که روايات بر ذمّ او دلالت دارد. در مقابل، رجاليان متأخّر شيعه از مفضّل حمايت کرده و روايات وي را تلقّي به قبول کردهاند. علّامه شوشترى، و مرحوم خويى رحمه الله، مفضّل را از ياران خاص امام صادق عليه السلام، و در زمره شيوخ ياران امام صادق عليه السلام و از محبّان و ثقاث و از بزرگان فقها مى دانند.
مرحوم خويى، با استناد به اين سخن شيخ طوسي، ذيل روايتي در تهذيب الأحکام، که: «اين خبر را تنها محمّد بن سنان از مفضّل بن عمر نقل کرده، و محمّد بن سنان، مورد طعن اصحاب و جداً ضعيف است»، ۸ نتيجه گرفته است که: سخن شيخ در اعتمادش بر مفضّل بن عمر، صراحت دارد و طعني بر او وارد نيست. ۹ مرحوم شوشتري نيز از اين جمله چنين بهرهاي گرفته است. ۱۰
آية الله خويي، به شمار آمدن مفضّل از خواصّ اصحاب امام صادق عليه السلام را ـ که ابن شهر آشوب در المناقب آورده ـ ، دليل ديگري بر اين امر ذکر ميکند. ۱۱ ايشان در ادامه روايات، هم مدح (يک روايت از شيخ مفيد و بقيه از کشّي) و هم ذمّ مفضّل را نقل کرده است و نتيجه ميگيرد:
از آنچه ذکر کرديم، ميتوان دريافت که نسبت تفويض و خطابيه، به مفضّل بن عمر، ثابت نيست؛ زيرا نسبت کتاب ابن غضائري به مؤلّفْ اثبات نشده است، و ظاهر کلام کشّي که گفته است: «مفضّل، بر خطّ مستقيم بود و سپس خطابي شد»، شاهدي ندارد. سخن نجاشي نيز که با لفظ «قيل» از آن خبر داده، مؤيد نظر ماست؛ زيرا نشان از نارضايتي نجاشي از اين امر دارد. امّا روايتهاي وارد در ذمّ وي، ضعيف السند و غير قابل اعتماد است، بجز سه روايت که سند صحيح دارد و علم آن نزد اهل آن است و با روايات فراوان و متضافري که به ادّعاى علم اجمالي به صدور از معصومان نزديک هستند، مقابله نميکند. در بزرگي مفضّل، همين بس که امام صادق عليه السلام او را به روايت کتاب معروف به توحيد مفضّل اختصاص داد. ۱۲
مرحوم خويي، عبارت «مضطرب الرواية» را بر فرض درستي آن، دليلي بر بيوثاقتي آن نميداند و نسبت مصنّفات فاسد منتسب به مفضّل را نيز نميپذيرد. ۱۳
آية الله خويي در اين جا، سخن شيخ مفيد را بر گفته نجاشي مقدّم ميدارد؛ ولي در يکي از آثار فقهي خود در بررسي سندي که مفضّل بن عمر در آن واقع شده، با توجّه به اينکه نجاشي را اضبط از مفيد معرّفي ميکند، به روايت مفضّل، اعتماد نکرده است. ۱۴
1..۱ رجال النجاشي، ص۴۱۶، ش۱۱۱۲.
2. رجال ابن غضائري، ص۸۷، ش۱۱۷.
3. اختيار معرفة الرجال، ج۲، ص۶۱۴، ش۵۸۵ .
4. الفهرست، طوسي، ص۲۵۱، ش۲۵۸.
5. معالم العلماء، ص۱۵۹، ش۸۳۶ .
6. رجال ابن داوود، ص۲۰۸، ش۵۱۲.
7. خلاصة الأقوال، ص۴۰۷.
8. تهذيب الأحکام، ج۷، باب المهور والاجور، ح۴۶۴.
9. معجم رجال الحديث، ج۱۹، ص۳۱۹.
10. قاموس الرجال، ج۱۰، ص۲۱۴.
11. المناقب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۴۰۰.
12. معجم رجال الحديث، ج۱۹، ص ۳۲۸ ـ ۳۲۹.
13. همان، ص۳۳۰.
14. ر.ک: «داوري در باب تعارض آراي نجاشي و ديگر رجالشناسان متقدّم شيعه»، علوم حديث، ش۳۵ و ۳۶، ص۲۲۱.