حلول و تناسخ
حلول، به معناي وارد شدن ذات يا روح الهي در بشر است و از مهمترين پايههاي اعتقادي بيشتر غُلات به شمار ميرود. ۱ مبدأ فکري حلول، بسيار قديم است و حتّي گفته ميشود که به عصر فرعون باز ميگردد؛ زيرا فرعون، ادّعاي ربوبيت ميکرد و بر اين عقيده بود. ۲ حلول، مبناي قول به اُلوهيت ائمّه عليهم السلام نيز بوده است. تناسخ، به معناي بازگشت روح به بدني غير از بدن اوّل است، يا بدين معناست که روح از شخصي به شخص ديگر، اعم از انسان يا حيوان منتقل شود. ۳
بنا بر اين، تناسخ، شاخهاي از حلول است و به قولي، حلول به تناسخ ميانجامد. تناسخ نيز مذهبي قديمي است که مردم هند به آن معتقد بودهاند. ۴ قائلان به تناسخ، منکر قيامت شدند؛ زيرا تناسخ در دنياست و ثواب و عقاب در همين دنيا و در همين بدنها صورت ميگيرد. ۵
پيدايش غاليان و فرقههاي آنان
در کتابهاي ملل و نحل، عبد الله بن سبا و پيروان او ـ که به ربوبيت امام علي عليه السلام عقيده داشتند ـ ، از نخستين غاليان شمرده شدهاند. شهرستاني، غاليان را به ده گروه تقسيم کرده است: سبأيه، کامليه، علياويه، مغيريه، منصوريه، خطابيه، کياليه، هشاميه، نعمانيه، يونسيه و نصيريه. ۶
گذشته از اختلافهاي عمدهاي که در اين تقسيمها ميان شيعه و اهل سنّت وجود دارد، نظر افراطي برخي از مؤلّفان کتابهاي فرقهها را نبايد از نظر دور داشت، براي نمونه، شهرستاني، بزرگاني چون هشام بن حکم و محمّد بن نعمان را به تشبيه و تجسيم متّهم کرده است که از نظر شيعيان، امري پذيرفته شده نيست. ۷
کوفه، از مهمترين شهرهايي است که مرکز پيدايش يا فعّاليت غُلات بوده است؛ امّا فرقه سبأيه بر فرض اثبات چنين فرقهاي، حرکت خود را از مصر آغاز کرد و عبد الله بن سبأ، براي اوّلين بار، عقايد خود را در آن جا نشر داد. ۸ همچنين، مصادر اهل سنّت و شيعه، بر يهودي بودن ابن سبأ و سکونت وي در يمن اجماع دارند. ۹ با اين حال، برخي از محقّقان و نويسندگان معاصر، وجود چنين شخصيتي را از اساس انکار کردهاند. علّامه محقّق سيد مرتضي عسکري در کتاب گرانسنگ عبد الله بن سبأ، اين شخصيت را از اوهام و جعليات سيف بن عمر ميداند که در کتابهاي رجال و تاريخْ تضعيف شده است.
دکتر علي وردي ميکوشد که ثابت کند ابن سبأ، همان عمّار بن ياسر، صحابي مشهور پيامبر صلي الله عليه و آله است، و اين نواصب بودند که اين شخصيت خيالي را پروردند؛ شخصيتي که ميان شيعه و اهل سنّت، ملعون است. دکتر طه حسين، جعل اين شخصيت را از سوي دشمنان شيعه، به منظور وارد کردن عنصري يهودي در شيعيان و براي گشودن باب انتقاد به ايشان ميداند. ۱۰
1. الجذور التاريخية للغلو والغلاة، ص۱۰۳.
2. همان، ص۱۰۱.
3. الملل و النحل، ج۱، ص ۱۵۱.
4. الجذور التاريخية للغلو و الغلاة، ص۱۰۷.
5. الملل و النحل، ج۱، ص ۱۵۱.
6. همان، ج۱، ص۱۷۳ـ ۱۸۸.
7. ر.ک: کليات في علم الرجال، ص۴۱۸؛ الامام الصادق عليه السلام و المذاهب ا?ربعة، ج۳، ص۸۸ ـ ۱۱۰.
8. تاريخ مدينة دمشق، ج۲۹، ص۴.
9. الجذور التاريخية للغلوّ و الغلاة، ص۱۴۴.
10. همان، ص۱۴۵.