ويژگيهاي علمي و وثاقت
زُرارة بن اَعْين را فقيهترين فردِ گروه اوّل اصحاب اجماع شمرده اند. نجاشي درباره او مي گويد:
در زمان خويش، استادِ حديث شيعيان و سرآمد اصحاب به شمار ميآمد. او قاري قرآن، فقيه، متکلّم، شاعر و اديب بود و مجموعهاي از صفات و فضايل را در خود داشت. ۱
او سالها شاگرد امام باقر و امام صادق عليهما السلام بوده و چنانکه خودش گفته، چهل سال از عمرش را فقط در محضر امام صادق عليه السلام سپري کرده است. ۲ وي از معدود اشخاصي است که کتاب امام علي عليه السلام را مشاهده کرده و آن را خوانده است. ۳
از ويژگيهاي زُراره، پرسشهاي دقيق و فقيهانه او و همچنين پرسش از دليل احکام است. براي نمونه، وي حکم مسح در وضو را ميدانسته و خود، آن را از امام باقر عليه السلام روايت کرده است. ۴ با اين حال، دليل اين حکم را از امام صادق عليه السلام جويا ميشود و امام عليه السلام با استدلال به «باء» در آيه وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُم وَ أرْجُلَکُمْ، ۵ آن را براي زُراره بيان ميکند. ۶
توانايي زُراره در پاسخگويي به سؤالات نيز بسيار ستودني است. هيچ کس قدرت نداشت که او را در مناظره مغلوب سازد، فقط کثرت عبادت، او را از کلام بازداشته بود. ۷ هشام بن سالم در اين باره چنين مى گويد:
با جماعتى از اصحاب، نزد امام صادق عليه السلام بوديم که مردى از اهل شام آمد و اجازه ورود خواست و درخواست مناظره با ايشان را داشت. امام عليه السلام به زراره فرمود: «زُراره، با او به مناظره برخيز! ». زُراره با مرد شامى، به مناظره برخاست و او را رها نکرد تا آن هنگام که مرد شامى از جواب باز ايستاد. وقتي مناظره او پايان يافت، لبخند رضايت بر چهره امام نمايان شد. ۸
زُراره با همه دانش خود، به شدّت از تفرقه ميان اصحاب پرهيز مى کرد و حاضر نبود در امور اختلافى بين اصحاب با ديگران به بحث بپردازد. او معتقد بود که اين کار، باعث کينه و عداوت مى شود. تنها زمانى وارد ميدان بحث مى شد که طرف مقابل، به اين کار، تمايل نشان مى داد. ۹
اصحاب و ياران ائمّه عليهم السلام نيز به جايگاه علمى و موقعيت برتر او اعتراف داشتند. ابن ابى عمير مىگويد:
به جميل گفتم: محضر درس تو چه باشکوه برقرار است! گفت: آري، به خدا سوگند که ما نزد زرارة بن اَعْين، به منزله کودکان مکتبى هستيم که اطراف معلّمشان باشند! ۱۰
از سوي ديگر، در کتابهاي رجالي، گزارشهاي نسبتاً فراواني در مذمّت زُراره آمده است. چون که اين متون، بيشتر در رجال الکشّي نقل شده ۱۱ و از اين طريق، به کتب رجالي راه پيدا کردهاند، نيازمند دقّت و تأمّل است. آية الله خويي، پس از نقل تمامي اين روايات مي نويسد:
نخست اين که صدور اکثر اين روايات از معصوم عليه السلام ثابت نيست؛ دوم اينکه،
دستهاي از رواياتي را که صدور آنها يقيني است، بايد بر تقيه حمل کنيم؛ چرا که امام، زُراره را بخصوص و از روي دلسوزي، مذمّت ميکرد تا حکومت او را آزار ندهد. گذشته از اين بيانها، احاديث مستفيض بسياري در مدح زُراره آمده است که به صدور آنها از جانب معصوم عليه السلام اطمينان داريم. ۱۲
براي نمونه در صحيحه عبدالله بن زراره آمده است که امام صادق عليه السلام به من فرمود:
سلام مرا به پدرت برسان و به او بگو، من به خاطر دفاع از تو، تو را مذمّت ميکنم؛ چرا که مردم و دشمنان، کسي را که به ما نزديک ميشود، دشمن ميدارند و بر ستيزه با او ميشتابند. ۱۳
ناگفته نماند که در اين باره، نقش غاليان و حتّي کينهتوزيهايي را که در مورد برخي خاندانهاي مهمّ شيعي (همچون آل اعين)، وجود داشت، نميتوان ناديده گرفت. ۱۴
در کتب رجال اهل سنّت، زُراره، راوي شيعي رافضي است که به تقيه پايبند بوده و شگفت از سفيان ثوري که گفته: زُراره، امام باقر عليه السلام را درک نکرده و فقط احاديث ايشان را دنبال نموده است. ۱۵ حتّي چنين گفتهاند که زُراره پس از شهادت امام صادق عليه السلام در امامت موسي بن جعفر عليه السلام ترديد داشت و از تشيع خود برگشت. ۱۶ نقل شده است که زُراره هنگام وفات درباره امامِ پس از امام صادق عليه السلام ترديد داشت و ميگفت:
من أثبت هذا المصحف إمامته فهو إمامي. ۱۷
آنچه باعث اين اتّهامها ميشد، مناظرههاي کلامي زُراره و اعتقاد وي به حدوث عالَم بود که حتّي برخي را واداشت که او را از غُلات بخوانند و فرقهاي به نام «زُراريه» به وي نسبت دهند. ۱۸ مرحوم خويي، پس از ذکر روايتهاي نقل شده در اين باره مينويسد:
اين روايات، هيچ شبههاي بر زُراره وارد نميکنند؛ زيرا بر هر مکلّف، واجب
است که امام زمانش را بشناسد؛ ولي شناخت امام بعد از خود، واجب نيست، و هر گاه امام زمانش از دنيا رفت، بر او واجب است که از امام بعدي پرس و جو کند و اگر در همين حال از دنيا رفت، در کار خود معذور است. اين کار را زُراره انجام داد و مؤيد آن در روايتها نيز آمده است. ۱۹
1..۱ رجال النجاشي، ص۱۷۵، ش۴۶۳.
2..۱ کتاب من لا يحضره الفقيه، ج۲، ص۵۱۹، ح۳۱۱۱.
3. ر.ک: الکافي، ج۷، ص۹۵، ح۳؛ معالم المدرستين، ج۲، ص۳۴۱.
4. منتهي المطلب، ج۲، ص۴۶.
5. سوره مائده، آيه ۶.
6. ر.ک: الإمام جعفر الصادق عليه السلام، ص۲۶۸.
7. تاريخ آل زرارة، ص۲۷.
8. اختيار معرفة الرجال، ج۲، ص۵۵۴ـ ۵۵۵، ش۴۹۴.
9..۱ ر.ک: همان، ج۱، ص۳۶۹ـ ۳۷۰، ش۲۴۹.
10.۱ . همان، ج۱، ص۳۴۸، ش ۲۱۳.
11..۱ همان، ج۱، ص۳۷۰ـ ۳۸۱.
12. .۱معجم رجال الحديث، ج۸، ص۲۴۰ـ ۲۴۲.
13..۱ اختيار معرفة الرجال، ج۱، ص ۳۴۹، ش۲۲۱.
14.۱ . ر.ک : تاريخ آل زرارة، ص۷ (توضيحات محقّق کتاب).
15. ضعفاء الکبير، ج۲، ص۹۶، ش۵۵۷؛ ميزان الاعتدال، ج۲، ص۶۹، ش۲۸۵۳.
16. لسان الميزان، ج۲، ص۴۷۴، ش۱۹۰۸.
17. تاريخ آل زرارة، ص۷۹، ش۴۸.
18. الأنساب، سمعاني، ج۳، ص۱۴۴؛ الأعلام، زرکلي، ج۳، ص۴۳.
19. معجم رجال الحديث، ج۸ ، ص۲۴۰ـ ۲۴۲. نيز، ر.ک : کمال الدين، ص۷۴ـ ۷۵.