۲. منشأ صلاحيت علمي امام
در باره امامت امام جواد عليه السلام مشکلي جديد پديد آمد؛ زيرا آن حضرت در کودکي به امامت رسيد. در اين جا عدّهاي معتقدند که معناي امامت ايشان آن است که امامت، حقّ ايشان است و هنگامي که به بلوغ رسيد و شرايط علمي لازم را به دست آورد، آنگاه امام خواهد بود (مانند مسئله حيازت در ميراث). امّا سؤال اصلي در اين بود که منشأ اين صلاحيت علمي از کجاست؟
نظر غالب، آن بود که وي با نگريستن به کتب پدران بزرگوار خود و ديگر کتابهاي خاندان عصمت، مانند ديگر ائمّه، صلاحيت علمي را به دست خواهد آورد و با تطبيق قواعد کلّي بر فروعات، به مسائل مستحدثه هر عصر، دست خواهد يافت. البته امام به دليل عصمت، در اجتهاد، خطا نخواهد داشت. ۱
ائمّه عليهم السلام، خود همواره تأکيد داشتند که سخنان آنان، روايت از امامان قبلي است که آنان از امير مؤمنان علي عليه السلام و ايشان از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله روايت کردهاند. ۲ امام صادق عليه السلام ميفرمايد:
سوگند به خدا! شما دين خدا و پيامبر او و علي بن ابي طالب عليه السلام را داريد و علم ما جز رواياتي که از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله حفظ کردهايم، نيست. ۳
هم او در جاي ديگر ميفرمايد:
اگر ما به رأي خود فتوا ميداديم، از هلاک شدگان بوديم. ۴
به ابي بکر بن عياش گفتند: چرا با اين که جعفر بن محمّد را درک کرده، از وي حديثي استماع نکرده است؟ او گفت: از جعفر بن محمّد پرسيدم، آيا اين احاديث را خود شنيده
است؟ گفت: نه؛ امّا رواياتي است که آنها را از پدرانمان، نقل کردهايم. ۵
امير مؤمنان عليه السلام ميفرمايد:
إنا أهل بيت من علم الله علمنا و بحکم الله حکمنا و من قول صادق سمعنا؛ ۶
ما خانداني هستيم که علم ما علم الهي است و حُکم ما، حکم خدايي است و از زبان پيامبر راستگو شنيدهايم.
بنا بر اين، علم روايت از زمان امير مؤمنان عليه السلام به صورت کامل آن، در خاندان آن حضرت محفوظ بوده و فرزندان او احاديثي را که وي از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله روايت کرده و همچنين فتواها و فقه آن حضرت را به طور کامل يا تقريباً کامل، نقل کردهاند. ۷
نظر دوم، آن بود که خداوند ميتواند علم شريعت را به طور کامل به هر کس که ميخواهد، بدهد و او را امام سازد، حتّي اگر کودکي خردسال باشد؛ چنان که براي عيسي و يحيي عليهما السلام چنين کرد. ۸ البته لازمه اين سخن، امامت موروثي از پدر به پسر نيست تا خداوند نتواند امامت را از کودکي به خاندان ديگر و شخص بالغ و دانشمند ديگري از خاندان پيامبر منتقل کند؛ بلکه امام به نصّ امام پيشين تعيين ميشود. برخي آغاز پيدايش چنين بحثهايي را در شيعه، از زمان شهادت امام حسين عليه السلام و امامت امام سجّاد عليه السلام ميدانند. فرد شاخص در اين گروه، طبق گزارش همين عدّه، ابوخالد کابلي است. البته در درستي اِسناد اين ماجرا به امامت امام سجّاد عليه السلام ترديد وجود دارد؛ ولي در اصل قديم بودن اين مباحث در شيعه، چندان نادرست نيست؟ ۹
علّامه طباطبايي رحمه الله ذيل روايتي از علي عليه السلام، منشأ ديگري براي علم ائمّه عليهم السلام مطرح ميکند. در روايتي آمده است که از آن حضرت پرسيدند: آيا به شما وحي ميرسد؟ فرمود:
نه، به خدايي که دانه را شکافت و بندگان را برآورد! مگر فهمي از قرآن که خدا به بندهاي ميدهد.
علّامه طباطبايي، معتقد است که اين روايت، از غرر احاديث است و کمترين دلالت آن،
اين است که همه معارفِ حيرتآور و مدهوش کنندهاي که از ايشان نقل شده، برگرفته از قرآن کريم است. ۱۰
1. فرق الشيعة، ص۹۸ـ ۹۹؛ مقدّمهاي بر فقه شيعه، ص۳۳.
2. الکافي، ج۱، ص۵۳؛ روضة الواعظين، ص۲۱۱.
3. المحاسن، برقي، ج۱، ص۱۴۶.
4. بصائر الدرجات، ص۳۱۹ـ ۳۲۰.
5. ر.ک: تهذيب الکمال، ج۵،ص۷۷؛ الکامل في ضعفاء الرجال، ج۲، ص۱۳۱.
6. المسترشد، ص۵۶۱؛ الارشاد، ج۱، ص۲۴۰.
7. الامام الصادق عليه السلام و المذاهب الاربعة، ج۵، ص۱۱۴.
8. بصائر الدّرجات، ص۲۵۸؛ الکافي، ج۱، ص۳۸۲ـ ۳۸۴.
9. مکتب در فرآيند تکامل، ص۴۵ـ ۴۸.
10. الميزان في تفسير القرآن، ج۳، ص۷۱.