یکی از همایشهای مهم دانشگاه عبری اورشلیم در حوزه مطالعات اسلامی، همایش بازشناسی هویت شیعه بوده است.
یوشیهیرو فرانسیس فوکویاما۱ (زاده ۱۹۵۲م)، فیلسوف و استراتژیست امریکایی در نیمه دهه ۱۳۶۰ شمسی و پس از پیروزی عملیات والفجر هشت، به کنفرانس بازشناسی هویت شیعه در اورشلیم رفت و نظریه «مهندسی معکوس» را برای فروپاشی تشیع در کشور جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد کرد. وی گمان نمیکرد که نتیجه این نظریه نیز همانند نظریه معروف «پایان تاریخ و واپسین انسان» معکوس شود. فرضیه فوکویاما این بود که اسلام شیعی (اسلام انقلابی) پدیدهای شبیه کمونیسم روسی و فاشیسم اروپایی است و در جهانی که موج سکولاریسم براساس الگوی توسعه و نوسازی لیبرال به سرعت پیشروی میکند، تنها باید ریشه بنیادگرایی را در ایران خشکاند تا زمینه برای بازی نهایی امریکا در جهان تکقطبی آماده شود. در ذهنیت سیاسیِ غرب مدرن، دنیا در عصر زوال ایمان مذهبی به سر میبُرد و جایگزین قدرتمندی برای لیبرال سرمایهداری در صحنه نبود. تنها دغدغه، ظهور اسلام شیعی و رستاخیز شیعه بود؛ اما تصور میشد که از رهگذر گسترش یک جنگ داخلی در ایران، میتوان از اقتدار معرفتی و سیاسیِ مکتب اسلام ناب کاست.
فوکویاما در کنفرانس اورشلیم گفت که شیعه پرندهای است که افق پروازش بسیار بالاتر از تیرهای ماست؛ پرندهای که دو بال دارد: یک بال سبز و یک بال سرخ. بال سبز شیعه، عدالتخواهی است که ریشه در مهدویت دارد و بال سرخش شهادتطلبی است که ریشه در کربلا دارد و این دو، شیعه را فناناپذیر کردهاند. این پرنده، زرهی به نام ولایتپذیری به تن کرده و قدرتش با شهادت دوچندان میشود. شیعه عنصری است که هر چه او را از بین میبرند، بیشتر میشود. فوکویاما در نقشه راه خود، دو گزاره را پیشنهاد داد و گفت در مهندسی معکوس، ابتدا باید پروژه