معرفی مسلمانان به عنوان دشمن انسانیت و منبع شر و شرارت دنبال میشود. همچنین شرقشناسی از تلاش خود به منظور تضعیف ارزشهای اسلامی و تحقیر آنها فروگذار نمیکند و در مقابل به دنبال تعمیق ارزشها و اصول مخرب غربی و تمجید از آنهاست و البته اهداف دیگری را نیز دنبال میکند.۱
همچنانکه برخی از صاحبنظران۲ نیز تصریح کردهاند، اسلامشناسی و اسلامپژوهی، بخشی از دانش عام شرقشناسی است؛ ولی جمع فراوانی از مستشرقان در طول تاریخ هزارساله استشراق و بلکه از قرن هفتم میلادی تا عصر حاضر، پژوهشهای خویش را بر اسلامشناسی و بررسی و شناخت قرآن، احادیث، تاریخ و سیره پیامبر اسلام صلی الله علیه و الهو خلفا و امامان و رهبران مذاهب اسلامی، عالمان برجسته تاریخ اسلام، جنبشهای اسلامی، جمعیتهای مسلمان و مراکز استقرار آنان در سطح جهان، نقاط قوت و نقاط ضعف معارف اسلامی - اعم از عقاید، فقه، اخلاق، فلسفه و عرفان - عناصر خطرآفرین و جنبشزای معارف اسلامی و نقاط آسیبپذیر دین اسلام و امت مسلمان متمرکز کرده و به شناسایی و نقد و تحلیل آنها همت گماشتهاند.
در دورههای اخیر، جنبشی در حوزه شرقشناسی در دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتی اسرائیل شکل گرفته است که از آن جملهاند دانشگاه عبری اورشلیم، دانشگاه تلآویو، دانشگاه حیفا، دانشگاه بارایلان و دیگر مراکز تحقیقاتی اسرائیل که بزرگترین شرقشناسان یهودی جهان در آن فعالیت دارند.۳