مصداقی عامتر و از نظر تشابه مصادیق شباهت کمتری بین مصادیق داشته باشد، مقوله فرادست خواهد بود.
ویژگی مقولات پایه در الفاظ اینگونه نمود مییابد:
الف - لفظ تصویر واضحی از معنای خود ارائه میدهد؛
ب - لفظ تصویر کاملی از کل مقوله ارائه میدهد، فارغ از رابطه لفظ و معنا؛
ج - کاربران زبان واکنش رفتاری مناسبی در مقابل این لفظ دارند؛
د - اطلاعات مربوط به معنای لفظ برای تشکیل یک مقوله کافی است.
مفاهیمی مانند گربه، انسان، اسب را در نظر بگیرید. این واژهها تمام ویژگیهای پیش گفته را دارد. ما با شنیدن هر یک از این الفاظ تصویر واضحی از معنای آنها در ذهن داریم و ابهامی در هیچیک از آنها وجود ندارد. علاوه بر این ما با یکیک این الفاظ میتوانیم مقوله حیوانات را نیز تصور کنیم؛ یعنی با تصور معنای هر یک از این الفاظ مقوله فرادست نیز به صورت کامل تصور میشود.
علاوه بر اینها کاربران زبان واکنش رفتاری مناسبی درباره این الفاظ دارند. اگر بخواهند هر یک از اینها را معرفی کنند، دقیقاً میدانند که از چه شیوهای برای معرفی آنها استفاده کنند و نیز حالات روحی ـ روانی آنها نیز در برخورد با این الفاظ کاملاً مشخص است.
در زبان، الفاظی واژگان فرودست به شمار میآیند که کاربران زبان بخواهند با دقت بیشتری درباره آنها صحبت کنند و اطلاعات زبانی عام درباره آنها کافی نیست. برای مثال جمله «بر این اسب سوار شو» اطلاعات کافی درباره خود اسب در اختیار خواننده قرار نمیدهد؛ زیرا اسب مقوله سطح پایه است. بنابراین جمله از وضوح و دقت کافی برخوردار نیست؛ اما وقتی میگوییم «بر این اسب عربی سوار شو»، این جمله از دقت و وضوح بیشتری برخوردار است