265
معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی

ضبط و تقدیر در معرفت‏شناسی و منطق، کمتر مورد بحث قرار گرفته‏اند. در سنت فلسفه اسلامی، علم حضوری (حضور شیء لشیء)۱ نیز از شیوه‏های کسب علم به شمار می‏رود.

تقسیم، تجزیه، تصور، تخیل، تحدید، وقوف، ضبط و تقدیر شیوه‏هایی هستند که عقل در شناخت اشیا و پدیده‏های پیرامونی از آنها کمک می‏گیرد. بر اساس روایات، علت محدودیت عقل در شناخت شیء، به یکی از کاستی‏های عقل در این امور برمی‏گردد. روایت عبدالرحمان بن ابی‏نجران از امام باقر علیه السلام که پیش‏تر ذکر شد، برخی کاستی‏های عقل را که سبب محدودیت در خداشناسی است، نشان می‏دهد. برخی دیگر از روایات، تنها به بخشی از این کاستی‏ها اشاره می‏کنند، ولی در مجموع، روایات، ناکارآمدیِ عقل را در شناخت خدا ثابت می‏دانند. بر اساس روایات، عقل در «احاطه، ضبط، تقدیر، تقسیم و تصور» محدودیت دارد و بدین سبب در حوزه خداشناسی محدود است. دلیل اصلی در محدودیت و کاستیِ عقل در تمام این موارد، به عدم تناهیِ موضوع شناخت بازمی‏گردد. این علت هم در ذات و هم در صفات وجود دارد. در ادامه به راه‏های عقل در شناخت ونحوه ارتباط آنها را با نمونه اعلا اشاره می‏کنیم.

احاطه

در روایت «أَوْ تُحِیطَ بِهِ صِفَةُ الْعُقُولِ»۲ (توصیفات عقل‏ها به خداوند احاطه نمی‏یابد) به محدودیت عقل اشاره شده است که چون عقل نمی‏تواند به خدا احاطه داشته باشد، در شناخت او نیز عاجز می‏ماند. در این روایت از واژه «عقل» استفاده شده است، اما روایات برای بیان عدم احاطه عقل، تنها از واژه «عقل» استفاده

1.. طباطبائی، مجموعه رسائل، ص۲۹۷.

2.. شیخ صدوق، التوحید، ص۷۵.


معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
264

بنابراین در قرآن و روایات، کانونی‏ترین مفهومی که شیوه کسب علم را بیان می‏کند، «احاطه» است که در قرآن از واژگان «احاطه» و «سعه» در بیان مفهوم آن استفاده شده و در روایات، «حوایه» نیز به آنها افزوده شده است.۱ دیگر واژگان کسب علم مانند: تصور، تفکر، ضبط و تقدیر نیز گونه‏هایی از احاطه عقلانی را نشان می‏دهند. بنابراین باید نمونه اعلای علم در قرآن را احاطه به شمار آورد.

عقل چیزی را درک می‏کند که بدان احاطه داشته باشد یا آن را اندازه‏گیری (تحدید و تقدیر)، تقسیم، ضبط یا تصور کند. چنانچه چیزی محدود نباشد، نه به احاطه عقل درمی‏آید، نه عقل قادر به تقدیر، تحدید و ضبط آن خواهد بود و نه می‏تواند آن را تصور کند. می‏توان گفت دلیل اصلی در ناتوانیِ عقل به این نکته بازمی‏گردد که عقل از فهم اموری که نهایتی برای آن نیست، عاجز است و طبق تعریف روایات، چنین چیزی در مسیر وزش نسیم تفکر عقل قرار نمی‏گیرد: «لِأَنَّهُ الله الَّذِی لَمْ یتَنَاهَ فِی الْعُقُولِ فَیکونَ فِی مَهَبِّ فِکرِهَا مُکیفاً؛۲ او خدایی است که در عقل‏ها محدود نمی‏گردد تا در مسیر تفکر کیفیت‏دار شود.»

از نظر معرفت‏شناسی و منطق صورت‏آفرینی، تخیل، تفکر و ادراک مهم‏ترین روش‏های دستیابیِ عقل به متعلق علم هستند.۳ اموری مانند تقسیم،

1.. احاطه و وسعت در خدا و انسان، شیوۀ ارتباط علمی را بیان می‏کنند؛ (احاطه و سعۀ علمی خدا: سوره غافر، آیه ۷؛ سوره طلاق، آیه ۱۲؛ سوره نساء، آیه ۱۰۸؛ سوره انعام، آیه ۸۰؛ سوره اعراف، آیه ۸۹؛ سوره طه، آیه ۹۸ و احاطۀ علمی انسان: سوره طه، آیه ۱۱۰؛ سوره نمل، آیه ۸۴؛ سوره یونس، آیه ۳۹؛ سوره بقره، آیه ۲۵۵).

2.. شیخ صدوق، التوحید، ص۵۱.

3.. اساس مباحث منطق ارسطویی، بر روش‏های کسب علم حصولی بنیان نهاده شده است؛ به عبارت دیگر، منطق به دنبال ارائه مواد و مبادی صحیح برای تبدیل مجهول به معلوم است؛ لذا بیشتر از تصور و تصدیق که در علم حصولی مطرحند، بحث می‏کند ( ر.ک: فخر رازی، تفسیر کبیر (مفاتیح الغیب)، ج۲، ص۲۰۲؛ علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۲۸).

تعداد بازدید : 5051
صفحه از 369
پرینت  ارسال به