در بحث احاطه نیاز است دو امر مشخص شود: یکی قوای ادراکی انسان و دیگری شیوههای ادراکی هر یک از این قوا. با بررسی این دو در روایات چگونگی و تنوع عاملیت عالم روشن میشود. روایاتی که نشاندهنده قوای ادراکی انسان و شیوههای ادراکی عقل است روایات محدودیت عقل در شناخت خداوند هستند.
در روایات نیز کانونیترین مفهومی که شیوه کسب علم را بیان میکند، احاطه است. در قرآن این مفهوم با واژههای احاطه، سعه بیان شده و در روایات حوایه نیز به آنها افزوده شده است.۱ سایر واژگان کسب علم مانند تصور، تفکر، ضبط و تقدیر گونههای احاطه عقلانی هستند.
از دیدگاه روایات عقل اموری را درک میکند که بدان احاطه داشته باشد یا آن را اندازهگیری (تحدید و تقدیر)، تقسیم، ضبط یا تصور کند. اگر چیزی محدود نباشد، نه به احاطه عقل در میآید و نه عقل قادر به تقدیر و تحدید و ضبط آن خواهد بود و نه میتواند آن را تصور کند. میتوان گفت دلیل اصلی در ناتوانی عقل به این بازمیگردد که عقل از فهم اموری که نهایتی برای آن نیست عاجز است و طبق تعریف روایات چنین چیزی در مسیر وزش نسیم تفکر عقل قرار نمیگیرد: «لِأَنَّهُ الله الَّذِی لَمْ یتَنَاهَ فِی الْعُقُولِ فَیکونَ فِی مَهَبِّ فِکرِهَا مُکیفاً».۲
از نظر معرفتشناسی و منطق صورتآفرینی، تخیل، تفکر و ادراک مهمترین روشهای دستیابی عقل به متعلق علم هستند.۳ اموری مانند تقسیم،
1.. احاطه و وسعت در خدا و انسان شیوه ارتباط علمی را بیان میکنند. سوره غافر، آیه ۷؛ سوره طلاق، آیه ۱۲؛ سوره نساء، آیه ۱۰۸؛ سوره انعام، آیه ۸۰؛ سوره اعراف، آیه ۸۹؛ سوره طه، آیه ۹۸ (احاطه و سعه علمی خدا)؛ سوره طه، آیه ۱۱۰؛ سوره نمل، آیه ۸۴؛ سوره یونس، آیه ۳۹؛ سوره بقره، آیه ۲۵۵ (احاطه علمی انسان).
2.. شیخ صدوق، التوحید، ص۵۱.
3.. اساس مباحث منطق ارسطویی بر روشهای کسب علم حصولی بنیان نهاده شده است. به عبارت(( دیگر منطق به دنبال ارائه مواد و مبادی صحیح برای تبدیل مجهول به معلوم است. لذا بیشتر از تصور و تصدیق که در علم حصولی مطرح هستند بحث میکند.