257
معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی

در بحث احاطه نیاز است دو امر مشخص شود: یکی قوای ادراکی انسان و دیگری شیوه‏های ادراکی هر یک از این قوا. با بررسی این دو در روایات چگونگی و تنوع عاملیت عالم روشن می‏شود. روایاتی که نشان‏‏دهنده قوای ادراکی انسان و شیوه‏های ادراکی عقل است روایات محدودیت عقل در شناخت خداوند هستند.

در روایات نیز کانونی‏ترین مفهومی که شیوه کسب علم را بیان می‏کند، احاطه است. در قرآن این مفهوم با واژه‏های احاطه، سعه بیان شده و در روایات حوایه نیز به آنها افزوده شده است.۱ سایر واژگان کسب علم مانند تصور، تفکر، ضبط و تقدیر گونه‏های احاطه عقلانی هستند.

از دیدگاه روایات عقل اموری را درک می‏کند که بدان احاطه داشته باشد یا آن را اندازه‏گیری (تحدید و تقدیر)، تقسیم، ضبط یا تصور کند. اگر چیزی محدود نباشد، نه به احاطه عقل در می‏آید و نه عقل قادر به تقدیر و تحدید و ضبط آن خواهد بود و نه می‏تواند آن را تصور کند. می‏توان گفت دلیل اصلی در ناتوانی عقل به این بازمی‏گردد که عقل از فهم اموری که نهایتی برای آن نیست عاجز است و طبق تعریف روایات چنین چیزی در مسیر وزش نسیم تفکر عقل قرار نمی‏گیرد: «لِأَنَّهُ الله الَّذِی لَمْ یتَنَاهَ فِی الْعُقُولِ فَیکونَ فِی مَهَبِّ فِکرِهَا مُکیفاً».۲

از نظر معرفت‏شناسی و منطق صورت‏آفرینی، تخیل، تفکر و ادراک مهم‏ترین روش‏های دستیابی عقل به متعلق علم هستند.۳ اموری مانند تقسیم،

1.. احاطه و وسعت در خدا و انسان شیوه ارتباط علمی را بیان می‏کنند. سوره غافر، آیه ۷؛ سوره طلاق، آیه ۱۲؛ سوره نساء، آیه ۱۰۸؛ سوره انعام، آیه ۸۰؛ سوره اعراف، آیه ۸۹؛ سوره طه، آیه ۹۸ (احاطه و سعه علمی خدا)؛ سوره طه، آیه ۱۱۰؛ سوره نمل، آیه ۸۴؛ سوره یونس، آیه ۳۹؛ سوره بقره، آیه ۲۵۵ (احاطه علمی انسان).

2.. شیخ صدوق، التوحید، ص۵۱.

3.. اساس مباحث منطق ارسطویی بر روش‏های کسب علم حصولی بنیان نهاده شده است. به عبارت(( دیگر منطق به دنبال ارائه مواد و مبادی صحیح برای تبدیل مجهول به معلوم است. لذا بیشتر از تصور و تصدیق که در علم حصولی مطرح هستند بحث می‏کند.


معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
256

۳. این دو مفهوم هم درباره علم به پدیده‏های خاص و جزئی به کار رفته و هم درباره علم خدا به تمام هستی کاربرد دارد؛

۴. عدم احاطه، یکی از عوامل محدودیت علم انسان است.

بنابراین وقتی قرآن درباره علم انسان واژه احاطه را نمابرداری کرده، نشان‏دهنده آن است که انسان در معارف خود بر معلوم احاطه می‏یابد و تا احاطه حاصل نشود علمی به وجود نمی‏آید. به بیان دیگر علم وابسته احاطه انسان به معلوم است. در احاطه علمی ممکن است عالم خود در فرایند احاطه عامل نیز باشد و نیز این امکان هست که عالم صرفاً پذیرا باشد و یا خود معلوم یا شیء سومی باشد. ظهورگیری آیات هیچ‏یک از این سه احتمال را به صورت قطعی اثبات نمی‏کند، اما ظهور آیات فاعلیت احاطه را به عالم داده، عمل احاطه را به او نسبت داده است.

بر اساس این ظهورگیری در فرایند علم و ماهیت آن، عالم بر معلوم احاطه می‏یابد و با این احاطه علم به وجود می‏آید. در فرایند علم، عامل فعال خود انسان است که به واسطه قوای ادراکی به معلوم احاطه پیدا می‏کند. البته باید توجه داشت که احاطه در قرآن تنها احاطه علمی نیست، بلکه احاطه می‏تواند به احاطه مکانی مثل اضافه ظرف بر مظروف خود و شبه آن دلالت کند نظیر آیات (إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمینَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها)۱ و (يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ).۲ گاه نیز احاطه اضافه قدرت بر قادر است. مانند نمونه قرآنی: (وَ أُخْری لَمْ تَقْدِرُوا عَلَیها قَدْ أَحاطَ الله بِها وَ کانَ الله عَلی کلِّ شَی‏ءٍ قَدیرا).۳

1.. سوره کهف، آیه ۲۹.

2.. سوره عنکبوت، آیه ۵۴.

3.. سوره فتح، آیه ۲۱.

  • نام منبع :
    معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد رکّعی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5108
صفحه از 369
پرینت  ارسال به