کل اشیا را احاطه علمی دانسته است. در آیاتی دیگر بدون همنشینی احاطه با علم، احاطه علمی خدا به صورت مستقل بیان شده است. برای نمونه، آیه (یسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلا یسْتَخْفُونَ مِنَ الله وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ یبَیتُونَ ما لا یرْضی مِنَ الْقَوْلِ وَکانَ الله بِما یعْمَلُونَ مُحیطاً)۱ علم الهی به افعال انسانها را بیان میکند.۲
بنابراین احاطه علمی خدا هم به صورت کلی و عام۳ و هم به صورت علم به یک پدیده خاص مثل افعال انسانی۴ بیان شده است، درحالیکه وسعت علمی در قرآن تنها به صورت کلی و عام و در قالب علم به کل اشیا بیان شده است.
ارتباط واژه احاطه و علم، منحصر در احاطه علمی خدا نیست. این رابطه درباره انسان نیز صادق است؛ چون واژه «علماً» تمییز «لایحیطون» و «لم تحیطوا» در آیات ۱۱۰ سوره طه و ۸۴ سوره نمل واقع شده است و در سوره یونس آیه ۳۹ ارتباط احاطه با علم به صورت (بَلْ کذَّبُوا بِما لَمْ یحیطُوا بِعِلْمِهِ) و سوره بقره آیه ۲۵۵ میزان علم انسان را با عبارت (لَا يُحِيطُونَ بِشَىْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ) بیان کرده است. این آیات نشان از دخیل بودن احاطه در حقیقت علم دارند؛ به این معنا که در حاق معنای علم، احاطه اخذ شده است.
به صورت خلاصه میتوان گفت:
۱. احاطه و وسعت مفاهیمی هستند که قرآن برای بیان رابطه معلوم، علم و عالم از آن دو استفاده کرده است. به نظر میرسد با بهرهگیری از این دو واژه میتوان به دیدگاه قرآن درباره چگونگی علم پی برد؛
۲. مفهوم احاطه در علم خدا و انسان کاربرد دارد؛