مفهومسازی خاص گوینده را نمایانگر میسازند. در تعبیر دوم تأکید بر شکستن است و شکستن تعین دارد، اما در تعبیر اول تأکید در شکستن فنجان خاصی است و آن تعین مییابد. از جمله ساختارهای دیگری که میتوان در زبان عربی به آنها اشاره کرد شیوههای بیان حصر در دستور زبان عربی است. ساختارهایی نظیر عطف، انما، تقدیم و نفی و استثنا از این دست به شمار میروند.
نمونه معروف تعین به واسطه ساختار در آیه (إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ)۱ جلوه کرده است. تقدیم مفعول در این آیه، ساختاری است که به واسطه آن حصر و اختصاص به همراه تأکید در عبادت نشان داده شده است: «فقط تو را عبادت میکنیم و فقط از تو یاری میخواهیم.» همچنین ساختار نفی و استثنا در آیات قرآن به وفور یافت میشود. این نمونه را میتوان در آیه (إِنِ ٱلْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ)۲ مشاهده کرد که استفاده از ساختار در بیان معنا را بهوضوح نشان میدهد. در آیه مذکور نیز انحصار و اختصاص حکم برای خدا و انحصار و اختصاص متعلق «أمَرَ» با استفاده از ساختار استثنا در سیاق نفی نشان داده شده است.
مثال دیگر آیه ۳۲ سوره بقره است: (قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ ٱلْعَلِيمُ ٱلْحَكِيمُ). ساختار نفی و استثنا در این آیه به «ما علّمتنا» تعین و تشخص بخشیده؛ به این معنا که تمامی علومی که ملائکه از آن برخوردارند، همان است که خداوند به آنان آموخته است. این ساختار در تعینبخشی به مفهوم کل آیه نیز کمک میکند و وجه علیم بودن خداوند را نیز مشخص میسازد؛ چراکه نشان میدهد علیم کسی است که علوم ملائکه از جانب او اعطا شده است.