این مثالها نشان میدهند که چگونه بیانهای متفاوت، قصدهای متفاوتی را که در نظر گوینده بوده، به نمایش میگذارند. به همین دلیل زبانشناسان شناختی اصرار دارند که نحوه بیان متکلم، مفهومسازی وی را از واقع بیان میکند و نه مستقیماً خود واقع را.۱ ازاینرو نمابرداری ساختاری، تنها در پی یافتن واقع نیست، بلکه در پی آن است که از تحلیل نماسازی به قصد متکلم از نماسازی بهکاررفته در انتقال معنا دست یابد.
بر اساس توضیحی که در نماسازی ساختاری دادیم، دو آیه زیر را میتوان تحلیل کرد:
- (اتَّبِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَیکمْ مِنْ رَبِّکمْ).۲
- (اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ الله).۳
این دو نمونه در لزوم تبعیت از کتابی که بر انسان نازل شده، با هم مشترکاند و همین بخش در هر دو آیه مسیرپیما به حساب میآید؛ ولی زمانی که این دو آیه را به پارهجملهها تجزیه کنیم، میتوان مفهومسازی متفاوتی در آنها یافت. برایناساس، بخشهای زیر را میتوان چنین تحلیل کرد:
۱. «ما أَنْزَلَ الله»
۲. «ما أُنْزِلَ إِلَیکمْ مِنْ رَبِّکمْ»
مفعول در این دو نمونه از نظر مفهومسازی بهکاررفته متفاوت است و در کشف مراد جدی خداوند، باید به این مفهومسازی توجه کرد. در نمونه شماره ۱ از ساختار معلوم استفاده شده است. «الله» به عنوان فاعل و مسیرپیما نما