تفاوت معنایی افعال ماضی و مضارع و ابواب افعال بر همین مبناست.۱ بخشی از دانش صرف با همین مبنا پیش میرود و اوج آن در تفاوت معنایی ابواب افعال و مشتقات نمود مییابد. بنابراین در معناشناسی سنتی همواره مباحث صرفی در کنار مباحث دیگر مطرح بوده است. برای نمونه یکی از مباحث تفسیری در کلمه الله ـ که کانونیترین کلمه قرآن است - مباحث صرفی آن است که بر معنا نیز تأثیر گذاشته است.۲ در دانش زبانی جدید نیز مباحث صرفی مورد توجهاند۳ و معناشناسان شناختی نیز به این جنبه زبان توجه داشتهاند.
قرآن وقتی به قلب، کارکردها و ویژگیهای قلب اشاره میکند، تنها از یک وجه بهره میبرد و آن وجه اسمی و استفاده از واژه «قلب» است. غیر از وجه اسمی به صورت جمع یا مفرد هیچ اشتقاقی در این واژه در قرآن صورت نگرفته است. فارغ از اینکه لغتدانان در معنای قلب چه گفتهاند، نگاه صرفی آنان به واژه قلب قابل بررسی است.
بنابراین از لحاظ ریختشناسی فقط ثابت میشود که قلب یک اسم جامد است و کلمات تخبت، اخبتوا و مخبتین در سه آیه زیر به نوعی به قلب اسناد داده شدهاند (این سه واژه ممکن است از لحاظ صرفی و جایگاه نحوی معنای متفاوتی داشته باشند، ولی از لحاظ ریشه دارای اشتراک معنایی هستند):
(وَلِیعْلَمَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّک فَیؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِینَ آمَنُوا إِلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ).۴