151
معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی

ساخت شعاعی

برخی از نظریه‏های معناشناسی شناختی به سطح معناشناسی واژگانی تعلق دارند. از جمله این نظریات می‏توان نظریه شبکه‏های شعاعی را نام برد۱ که در بحث چندمعنایی در معناشناسی واژگانی مطرح گردیده است. چند معنایی در ارتباط با واژه‏های دارای معانی مرتبط به کار می‏رود.۲ در زبان واژه‏هایی وجود دارند که از چند معنا برخوردارند. این مسئله را چند معنایی و چنین کلماتی را واژه‏های چند معنا می‏گویند. برای مثال واژه خوردن در فرهنگ‏های لغت فارسی به معنای بلعیدن، مصرف کردن و پوسیده شدن آمده است. بنابراین به نظر می‏رسد که این واژه‏ها دارای سه معنای متفاوت است. خود واژه خوردن به معنای بلعیدن هم معانی متفاوتی را در بر می‏گیرد که در فارسی شامل نوشیدن نیز می‏شود.۳ البته چندمعنایی فقط در روساخت زبان مطرح نیست؛ یعنی صرفاً یک مفهوم زبانی نیست بلکه مانند استعاره، ویژگی ذهن انسان است.۴ به بیان دیگر ذهن انسان واژگان را در معانی گوناگون می‏شناسد به این معنا که واژگان را درمعانی متفاوتی توسعه می‏دهد.

انعطاف‏پذیر بودن معنا و ارتباط معانی گوناگون واژه‏ها موجب می‏شود که معنا صورت شبکه‏ای به خود بگیرد. در شبکه معنایی واژه، یک معنای مرکزی وجود دارد و سایر معانی پرتوها و شعاع‏های آن هستند. تمامی معانی، پیرامون همان معنای مرکزی شکل می‏گیرند و با آن ارتباط مستقیم دارند. زبان‏شناسان

1.. ر.ک: قائمی‎نیا، معناشناسی شناختی قرآن، ص۳۰۹.

2.. راسخ مهند، درآمدی بر زبان‏شناسی شناختی (نظریه‏ها و مفاهیم)، ص۹۶-۹۷.

3.. پالمر، نگاهی تازه به معنا‏شناسی، ص۱۱۵-۱۱۶.

4.. راسخ مهند، درآمدی بر زبان‏شناسی شناختی (نظریه‏ها و مفاهیم)، ص۹۷.


معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
150

از آن معنا گسترش یافته‏اند. این شواهد عبارت‏اند از:

۱. نخستین معنایی که مورد تصدیق قرار گرفته است؛

۲. تفوق در شبکه معنایی؛

۳. روابط معنایی با معانی دیگر؛

۴. سهولت پیش‏بینی توسعه معنایی.

یکی از معانی که ممکن است معنای مرکزی باشد، نخستین معنای تاریخی است. در حروف، نخستین معنا مؤلفه‏ای بسیار مهم در شبکه معنایی به حساب می‏آید. برای مثال معنای واژه over یا «بالای» با شواهد تاریخی همخوان به نظر می‏آید. بنابراین طبق شواهد تاریخی این معنا، معنای مرکزی است.

بر اساس ملاک دوم معنای مرکزی معنایی است که معمولاً در ارتباط با معانی دیگر متفاوت به کار رفته است. برای مثال برخی معناشناسان با به‏کارگیری دو اصل قبل پانزده معنای متفاوت برای حرف over برشمرده‏اند که از این میان هشت معنا به موقعیت قرار گرفتن مسیرپیما بر روی مرزنما مربوط می‏شوند که همان معنای بالا را تداعی می‏کند.

ملاک سوم به ارتباط با معانی دیگر مربوط می‏شود. در این مثال کل حروف دسته‏های خاصی از حروف مجموعه‏های متقابل را تشکیل می‏دهند که ابعاد مختلف مکانی را تقسیم می‏کنند. مثل over, above, under, below و بالاخره معنای مرکزی بر پایه نوع خاصی از صحنه مکانی تکرارشونده قرار دارد. این صحنه مکانی که یک مسیرپیما را با مرزنما در یک هیئت مکانی هندسی ارتباط می‏دهد، پیش‏صحنه نام دارد. مانند مفهوم «بالا» که رابطه قرار داشتن مسیرپیما بر روی مرزنما را نشان می‏دهد. پیش‏صحنه با طرحواره تصویری لیکاف تفاوت دارد؛ چراکه پیش‏صحنه با صحنه مکانی متفاوت و مجزایی ارتباط یافته است.۱

1.. برای توضیح بیشتر ر.ک: قائمی‎نیا، معناشناسی شناختی قرآن، ص۳۲۹-۳۳۱.

  • نام منبع :
    معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد رکّعی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4060
صفحه از 369
پرینت  ارسال به