میشوند اما فضای دیگری نیز وجود دارد که فضای عمومی نامیده میشود. این فضا در بر دارنده مواد کلی مشترک میان دو فضای ورودی یک و دو است.
به بیان دیگر در بررسی تلفیقها معمولاً چهار فضا تصور میشود: دو فضای ورودی، فضای عمومی و فضای تلفیقی که در مجموع یک شبکه را در بر میگیرند. برای مثال تلفیق مفهومی موجود در مثال زیر را مشاهده کنید:
«مرگ چنگالهای خود را در بدن او فرو برد».
مرگ در این مثال به شکل حیوانی شکارچی نشان داده شده که چنگالهای خود را در بدن صیدش فرو برده و او را به قتل رسانده است. قلمرو مقصد این تصویر همان مرگ است ولی ما در اینجا با دو قلمرو دیگر نیز سروکار داریم که یکی حیوان شکارچی است و دیگری قتل. مرگ در این مثال به صورت یک حیوان به تصویر کشیده شده اما این حیوان معنی متداولش را در بر ندارد بلکه این حیوان شکارکننده قاتلی است که جان انسانها را میگیرد.
طرح تلفیق نماد مرگ با یک حیوان شکارکننده در قالب زیر نشان داده میشود.

شکل شماره ۶: فضاهای ورودی و فضای عمومی در استعاره «مرگ حیوان شکارکننده است»
بر اساس نظریه تلفیق مفهومی، این سه فضا به دلیل مناسباتی که با یکدیگر