117
معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی

فرهنگی و یا حتی وجدانی و درونی انسان است و قلمرو مقصد مفهومی را دربرمی‏گیرد که دارای نوعی ابهام است و ما می‏کوشیم برای فهم آن یا به منظور مفاهمه آن را با برقراری رابطه میان آن و مفهومی که می‏شناسیم درک کنیم. قلمرو مقصد ممکن است خود قلمرو تجربی یا انتزاعی، روحی و معنوی باشد. در هر صورت استعاره مفهومی شناخت و درک یک مفهوم یا قلمرو شناختی با استفاده از نگاشت و برقراری نسبت میان آن قلمرو و قلمرو دیگری است که نسبت به آن از یک سابقه ذهنی و شناختی برخورداریم. بدین‏ترتیب نظریه استعاره‏های مفهومی در اصول خود با دیدگاه بلاغی استعاره متفاوت است. مهم‏ترین اصول استعاره‏های مفهومی در ادامه بیان می‏گردند.

استعاره مفهومی و جلوه‏های زبانی

بر اساس آنچه درباره ماهیت استعاره در معناشناسی و بلاغت مبنی بر ریشه داشتن استعاره مفهومی بر اندیشه و ذهن بیان گردید توجه به این نکته نیز اهمیت دارد که یک استعاره مفهومی می‏تواند سرچشمه استعاره زبانی بسیاری گردد. باید تمایز دقیقی میان استعاره مفهومی و بازتاب‏های زبانی آن در نظر گرفت. دانستن این نکته ضروری است که معمولاً ما در زبان تنها پرتوهای زبانی استعاره ذهنی را می‏بینیم؛ درحالی‏که آنها خود استعاره مفهومی نیستند، بلکه شاخه‏هایی زبانی از استعاره را تشکیل می‏دهند که بر بدنه و ریشه استعاره ذهنی و مفهومی استوارند.۱ برای روشن شدن بیشتر به مثال‏های زیر دقت کنید. این عبارت‏ها استعاره‏های مفهومی هستند که سبب پدیدار شدن هزاران استعاره زبانی در گفتار و نوشتار می‏گردند، اما به طور معمول ما آنها را در زبان نمی‏آوریم، ولی به صورت ناخودآگاه در ذهن وجود دارند و بر اساس همان

1.. برای مطالعه بیشتر، ر.ک: قائمی‎نیا، استعاره‏های مفهومی و فضاهای قرآن، ص۴۹-۵۴.


معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
116

قلمرو مقصد انتقال می‏یابد. مواردی نظیر چگونگی موجودیت قلمرو مبدأ، ویژگی‌های قلمرو مبدأ و گزاره‏های قلمرو مبدأ به قلمرو مقصد منتقل و قلمرو مقصد دقیقاً در انطباق تمامی این موارد شناخته می‏شود. اساس این رویکرد به دلیل این اصل است که انسان با تفکیک و تحلیل احکام قلمرو فیزیکی و جسمی و انتقال تجربه حاصل از آن به قلمرو مبدأ، قلمرو مبدأ را که معمولاً قلمروی غیرحسی و انتزاعی است درک می‏کند.۱ ما با تجربه فیزیکی مفاهیم حسی را ادراک می‏کنیم و با کمک استعاره مفهومی آن تجارب را به قلمروهای جدید منتقل می‏کنیم۲ و با بهره‏گیری از اطلاعاتی که از قلمرو مبدأ داریم، دانش، بینش و رفتار خود را نسبت به قلمرو مقصد شکل می‏دهیم.۳ در نتیجه با ایجاد نگاشت میان دو قلمرو مبدأ و مقصد به رفع ابهام از قلمرو مقصد نائل می‏شویم.

استعاره سازکاری شناختی است که از طریق آن یک قلمرو تجربی به طور تقریبی بر قلمرو تجربی دیگر نگاشت می‏شود. به طوری که قلمرو دوم تا حدودی از طریق قلمرو اول درک می‏شود. قلمرویی که نگاشت می‏شود قلمرو مبدأ یا‏ دهنده نامیده می‏شود و قلمرویی که نگاشت بر آن صورت می‏گیرد قلمرو مقصد یا گیرنده نام دارد.۴

قلمرو تجربی در این تعریف شامل تمامی تجربیات انسان از قبیل تجربیات فیزیکی، عاطفی و روانی و حتی تجربیات معنوی انسان می‏شود. قلمرو مبدأ در استعاره مفهومی می‏تواند هر مفهومی باشد که انسان نسبت به آن دارای شناخت و تجربه کافی از قبیل شناخت‏های مادی و فیزیکی، بدنی، محیطی،

1.. راغین، البنی التصوریه و اللسانیات المعرفیه فی القرآن الکریم، ص۳۳۳.

2.. قائمی‎نیا، «شخصیت بخشی در قرآن کریم»، مجله قرآن و مطالعات زبان‏شناختی، ص۷.

3.. عالیه کرد زعفرانلو و حاجیان، «استعاره‏های جهتی با رویکرد شناختی»، فصلنامه نقد ادبی، ص۱۱۷.

4.. بارسلونا، استعاره و مجاز با رویکردی شناختی، ص۱۰.

  • نام منبع :
    معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد رکّعی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4149
صفحه از 369
پرینت  ارسال به