109
معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی

حل تعارض از طریق متن اشاره دارند. در رفع تعارض از طریق متن، معناشناسی می‏تواند تأثیر فراوانی داشته باشد؛ به این ترتیب که پس از اعمال قواعد معناشناسی در روایت مشخص می‏شود که آیا دو متن از قابلیت جمع برخوردارند و یا آنکه باید یکی طرح شود. همچنین این امکان وجود دارد که پس از اعمال قواعد معناشناختی به صدور یک روایت از معصوم و عدم صدور دیگری اطمینان حاصل کرد؛

راه دوم این است که پس از اعمال معناشناسی در روایات متعارض مشخص می‏شود که هر روایت چه نسبتی با جهان‏بینی و متن مؤسس دارد.


معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
108

اقلیت از راه جعل و تحریف وارد می‏شود که بحث جعل و تحریف مربوط به ساحت پیش از معناشناسی است و باید پیش از اعمال قواعد معناشناسی مورد شناسایی واقع شوند.

اما زمانی که جهان‏بینی مخالف اکثریت را در اختیار داشته باشد، به منظور حل تعارض یکی از وظایف معناشناس مراجعه به جهان‏بینی است. به عبارت دیگر چنانچه جهان‏بینی یک جهان‏بینی سامان‏مند باشد باید الگوهایی برای رفع تعارض ارائه کند. دانشمندان حدیث شناس به این موضوع همواره توجه داشته‏اند و ابوابی از کتب معتبر شیعه نظیر کافی و وسائل الشیعه که به این موضوع اختصاص یافته‏اند، نشان از این حقیقت دارند و روایات حل تعارض نظیر روایت عمر بن حنظله به روشنی این الگوها را مشخص کرده‏اند.۱

وجود روایات ارائه‏‏دهنده راهکارهای حل تعارض البته به این معنا نیست که معناشناسی درباره مسئله تعارض بی‏اثر خواهد بود. استعمال قواعد معناشناسی در روایات متعارض از دو طریق می‏تواند به حل تعارض روایات کمک کند:

راه اول این است که پس از اعمال معناشناسی در روایات متعارض می‏توان به طرح یا جمع روایات با دقت بیشتری اقدام کرد. بسیاری از راهکارهای حل تعارضِ روایات، راهکارهای طریقی یا سندی ارائه می‏دهند۲ و برخی از آنها به

1.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۶۷-۶۸.

2.. مانند این فراز از روایت عمر بن حنظله؛ قَالَ ینْظُرَانِ إِلَی مَنْ کانَ مِنْکمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَی حَدِیثَنَا وَنَظَرَ فِی حَلَالِنَا وَحَرَامِنَا وَعَرَفَ أَحْکامَنَا فَلْیرْضَوْا بِهِ حَکماً فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیکمْ حَاکماً ... قُلْتُ فَإِنْ کانَ کلُّ رَجُلٍ اخْتَارَ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِنَا فَرَضِیا أَنْ یکونَا النَّاظِرَینِ فِی حَقِّهِمَا وَاخْتَلَفَا فِیمَا حَکمَا وَکلَاهُمَا اخْتَلَفَا فِی حَدِیثِکمْ- قَالَ الْحُکمُ مَا حَکمَ بِهِ أَعْدَلُهُمَا وَأَفْقَهُهُمَا وَأَصْدَقُهُمَا فِی الْحَدِیثِ وَأَوْرَعُهُمَا وَلَا یلْتَفِتْ إِلَی مَا یحْکمُ بِهِ الْآخَرُ قَالَ قُلْتُ فَإِنَّهُمَا عَدْلَانِ مَرْضِیانِ عِنْدَ أَصْحَابِنَا لَا یفَضَّلُ وَاحِدٌ مِنْهُمَا عَلَی الْآخَرِ قَالَ فَقَالَ ینْظَرُ إِلَی مَا کانَ مِنْ رِوَایتِهِمْ عَنَّا فِی ذَلِک الَّذِی حَکمَا بِهِ الْمُجْمَعَ عَلَیهِ مِنْ أَصْحَابِک فَیؤْخَذُ بِهِ مِنْ حُکمِنَا وَیتْرَک الشَّاذُّ الَّذِی لَیسَ بِمَشْهُورٍ عِنْدَ أَصْحَابِک فَإِنَّ الْمُجْمَعَ عَلَیهِ لَا رَیبَ فِیه؛ همان.

تعداد بازدید : 5008
صفحه از 369
پرینت  ارسال به