اقلیت از راه جعل و تحریف وارد میشود که بحث جعل و تحریف مربوط به ساحت پیش از معناشناسی است و باید پیش از اعمال قواعد معناشناسی مورد شناسایی واقع شوند.
اما زمانی که جهانبینی مخالف اکثریت را در اختیار داشته باشد، به منظور حل تعارض یکی از وظایف معناشناس مراجعه به جهانبینی است. به عبارت دیگر چنانچه جهانبینی یک جهانبینی سامانمند باشد باید الگوهایی برای رفع تعارض ارائه کند. دانشمندان حدیث شناس به این موضوع همواره توجه داشتهاند و ابوابی از کتب معتبر شیعه نظیر کافی و وسائل الشیعه که به این موضوع اختصاص یافتهاند، نشان از این حقیقت دارند و روایات حل تعارض نظیر روایت عمر بن حنظله به روشنی این الگوها را مشخص کردهاند.۱
وجود روایات ارائهدهنده راهکارهای حل تعارض البته به این معنا نیست که معناشناسی درباره مسئله تعارض بیاثر خواهد بود. استعمال قواعد معناشناسی در روایات متعارض از دو طریق میتواند به حل تعارض روایات کمک کند:
راه اول این است که پس از اعمال معناشناسی در روایات متعارض میتوان به طرح یا جمع روایات با دقت بیشتری اقدام کرد. بسیاری از راهکارهای حل تعارضِ روایات، راهکارهای طریقی یا سندی ارائه میدهند۲ و برخی از آنها به