ازهاق روح صید شده باشد، نباید از آن خورد.
۴. جواز اکل ذبیحه غیر مسلمان: حسين بن سعيد به سند خود از حمران روایت میکند که:
از امام باقر علیه السلام شنیدم در باره ذبیحه ناصبی، یهود و نصاری میفرمود: «ذبیحه آنها را مخورید، مگر آن که بشنوید نام خدا را بر آن جاری کنند». پرسیدم: ذبیحه مجوس نیز این گونه است؟ فرمود: «بله، هر گاه بشنوی که نام خدا را بر آن جاری میکنند. مگر قول خداوند متعال را نشنیدهای که میفرماید: (وَلا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللّٰه عَلَيْهِ)۱؟»۲
بر اساس روایات متعدّدی که در کتابهای فقهی شیعه نقل شده، تأکید ائمّه علیهم السلام بر این بوده است که از ذبیحه گروههای نام برده شده در روایت، خورده نشود. شیخ طوسی در مقام دفع تنافی این روایت با سایر روایات باب مینویسد:
ـ روایت حسین بن سعید را میتوان بر ضرورت حمل کرد، به این معنا که این روایت ناظر به حالت اختیار نیست؛ بلکه به زمان اضطرار اشاره دارند. بدیهی است که در تنگنا، اکل میته نیز جایز است، چه رسد به ذبیحه مخالفان اسلام.
ـ از آن جا که بر اساس نظر مخالفان مذهب امامیّه، اکل ذبیحه غیر مسلمان مباح است، شیخ طوسی بر این باور است که این روایت در حالت تقیّه از لسان امام علیه السلام صادر گشته است.۳
۵. عدم جواز قصاص گروهیِ قاتلان: حسین بن سعید به سند خود از امام صادق علیه السلام روایت میکند که فرمود:
هرگاه عدّهای به صورت دستهجمعی فردی را به قتل رسانند، والی باید حکم کند به کشتن هر یک از آنها که خواستند و نباید بیش از یک نفر را بکشند. خداوند عز و جل میفرماید: (وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ).۴ و هر گاه سه