309
میراث تفسیری حسین بن سعید اهوازی

دلوی از آب زمزم از معاصی شستشو داد. سپس طشت طلایی را که از علم و ایمان پر کرده بود، در قلب ایشان نهاد و خدا قلب ایشان را نرم کرد.۱

این داستان به گونه‏های مختلف در برخی منابع آمده است. علّامه طباطبایی در المیزان به این روایت اشاره‏‏ای نکرده؛ ولی داستان را به گونه‏ای متفاوت، از کتاب الدرّ المنثور نقل نموده است که در آن، سخن از شکافته شدن سینه پیامبر و قرار دادن رأفت و رحمت ‏به جای كينه و حسد در آن است. سیوطی به نقل از اُبیّ بن کعب در باره این ماجرا می‏نویسد:

ابو هريره از پیامبر خدا صلی الله علیه و اله پرسيد: اوّلين چيزى كه از امر نبوّت ديدى، چه بود؟ پیامبر خدا صلی الله علیه و اله خود را جمع و جور كرد و نشست و فرمود: اى ابو هريره! خوب سؤالى كردى. من در صحرا بودم، در حالى كه بيست سال و چند ماه از عمرم گذشته بود. ناگهان از بالاى سرم سخنى شنيدم. به بالا نگاه كردم. مردى را ديدم كه از مردى ديگر مى‏پرسيد: آيا اين همان است؟ آن گاه هر دو به طرفم آمدند، با چهره‏هايى كه نظير آن را هرگز در خلق نديده بودم، و ارواحى كه در خلق هيچ چنين چيزهايى نديده بودم، و نيز جامه‏هايى كه در خلق، بر تن هیچ کس نديده بودم. آن دو نفر نزديک من مى‏آمدند. آن قدر جلو آمدند كه هر كدام يک بازوى مرا گرفت؛ ولى من تماس دست آنها با بازويم را احساس نمى‏كردم. در اين حال، يكى به ديگرى گفت: بخوابانش و او بدون فشار و يا كشيدن، مرا خوابانيد. پس يكى به ديگرى گفت: سينه‏اش را بشكاف. پس آن ديگرى سينه‏ام را گرفت آن را شكافت، و تا آن جا كه خودم مى‏ديدم خونى و دردى مشاهده نكردم، پس آن ديگرى به وى گفت: كينه و حسد را در آور، و او چيزى به شكل لخته خون در آورد و بيرون انداخت. باز آن ديگرى گفت: رأفت و رحمت را در جاى آن بگذار، و او چيزى به شكل نقره در همان جاى دلم گذاشت. آن گاه انگشت ابهام دست راستم را تكان داد و گفت: برو به سلامت. من بر گشتم، در حالى كه احساس كردم كه به اطفال،

1.. تفسیر فرات الکوفی: ص ۵۷۴ ح ۷۳۹.


میراث تفسیری حسین بن سعید اهوازی
308

دانش غریب الحدیث را باید زیرمجموعه دانش مشکل الحدیث قلمداد نمود، در حالی که شایسته است غریب الحدیث را از حوزه مشکل الحدیث جدا نمود. غریب الحدیث، دانشی است که به بازشناسی واژگان و ترکیب‏هایی در روایات می‏پردازد که برای غالب آشنایان به زبان، ناآشنا و دشوار شمرده می‏شوند. در مقابل، مشکل الحدیث، عهده‏دار تبیین پیچیدگی و رفع ابهام از ظاهر روایاتی است که مضمون آنها با مفاد آیات، حکم عقل و دیگر یافته‏های علمی ناسازگار باشد. بر این اساس در غریب الحدیث به تبیین روایاتی پرداخته می‏شود که دستیابی به فهم ظاهر آنها دشوار است؛ ولی در مشکل الحدیث، روایاتی بررسی می‏شوند که با وجود دستیابی به فهم ظاهر آنها، نمی‏توان به آنها ملتزم بود. به همین دلیل، یا باید با تأویل و توجیه مناسب، راه حلّی برای فهم مشكلات آنها یافت و یا در برابر آنها توقّف نمود.

درک نادرست از ظاهر روایات مشکل، آسیب‏هایی در پی دارد. از یک سو، فهم نادرست مضمون این روایات، موجب می‏شود گروهی بر اساس برداشت‏های نادرست خویش، مطالبی بی‏پایه را به اهل بیت علیهم السلام نسبت دهند. از سوی دیگر، گروهی به واسطه نرسیدن به حقیقت مطلب، چنین روایاتی را جعلی و ساختگی دانسته‏اند. در مقابل، برخی دانشمندان و آگاهان، با بیان مناسب، به روشن‏نگری در باره این روایات پرداخته و تحلیل‏های نادرست مربوط به آنها را نفی نموده‏اند. مشكل الحديث، از شاخه‏های علم الحدیث به شمار می‏آید که برخی عالمان اهل سنّت همچون ابن قتیبه، ابن فورک و طحاوى، به تألیف مستقل در باره آن پرداخته‏اند.

در میان روایات حسین بن سعید، نمونه‏هایی وجود دارند که به خاطر بیان برخی مطالب پیچیده‏ و معانی غیر متعارف، شایسته است آنها را از احادیث مشکل بدانیم. از جمله موضوعاتی که در این حوزه، از سوی حسین بن سعید مطرح شده، می‏توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱. شکافته شدن سینه پیامبر صلی الله علیه و اله در کودکی: حسین بن سعید، ذیل آیه (أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ)۱ به نقل از ابن عبّاس روایت می‏کند که جبرئیل سینه پیامبر صلی الله علیه و اله را باز کرد و آن را با

1.. شرح: آیۀ ۱.

  • نام منبع :
    میراث تفسیری حسین بن سعید اهوازی
    سایر پدیدآورندگان :
    صدیقه سادات میردامادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4758
صفحه از 336
پرینت  ارسال به