اینگونه روایات است؛ امّا اگر اضمار در حدیثی به سبب اقتصار اتّفاق افتاده و عطف بر احادیث پیش از خود باشد، یا این که این اضمار از جانب روایان جلیل القدری باشد که جز از معصومان روایاتشان را اخذ نمیکنند، عیب و خدشهای بر حدیث وارد نمیشود.
سبب اضمار، گاه تقیّه و گاه تقطیع اخبار اصول اوّلیه در کتابهای بعدی است.۱ صاحب منتقی الجمان بر این باور است که بسیاری از راویان حدیث و مصنّفان کتب حدیثی، احادیث را به صورت شفاهی از ائمّه علیهم السلام روایت میکردند و سپس آنها را به یکباره در کتابهای خویش میآوردند. برای این کار، گاهی نام امام علیه السلام را در آغاز کلام آورده و به سبب رعایت بلاغت در سایر موارد به ضمیر اکتفا میکردند. اين اخبار، زمانى كه به كتابهاى دیگر انتقال یافتند، دچار اضمار شدند.۲ در اثر حاضر، بجز پنج مورد، اضمار روایات مضمر، بر طرف گردیده و در پانوشت تذکر داده شده است.
۳۸ روایت دیگر، از زبان صحابه و کسانی که شاهد داستانها و وقایع زمان پیامبر صلی الله علیه و اله و اهل بیت علیهم السلام بودهاند، نقل شده است. این روایات که در اصطلاح علم درایه، موقوف۳ نامیده میشوند، دو دسته اند: شماری از نظر حجّیت، در حکم حدیث مرفوع۴ هستند؛ زیرا هر چند در آنها هیچ سخنی از پیامبر صلی الله علیه و اله و ائمّه علیهم السلام نقل نشده است، امّا در واقع، به گزارش رفتار و کردار معصوم علیه السلام متکّی اند. شمار دیگری از این روایات، به اقوال اصحاب ائمّه علیهم السلام در توضیح برخی آیات اختصاص دارند و بیانگر اجتهاد ایشان در باره آیات هستند. در هر صورت، سلسله سند در این روایات به معصوم علیه السلام منتهی نمیشود.
در تفسیر حسین بن سعید، سند روایات موقوف - که به اقوال اصحاب ائمّه علیهم السلام و بیان نظرات تفسیری ایشان مربوط است - غالباً به ابن عبّاس و زید بن علی ختم میشود.
1.. دراسات فی علم الدراية: ص ۵۹.
2.. منتقى الجمان: ج ۱ ص ۳۹ (الفائدة الثامنة).
3.. حدیث موقوف، حدیثی است که گفتار یا کردار را به یکی از صحابی معصوم علیه السلام نسبت دهد.
4.. حدیث مرفوع، حدیثی است که در آن، گفتار، کردار یا تقریری به معصوم علیه السلام نسبت داده شود (ر.ک: الرعایة فی علم الدراية: ص ۹۷).