نگاشت که بسیار تحت تأثیر عقاید مکتب ابوالحسین بصری است. احتمالاً او همچنین میثم بن میثم بحرانی را در رصدخانه مراغه ملاقات کرده که او نیز در اثر کلامی خود یعنی القواعد المرام فی علم الکلام، غالباً نظریات مکتب ابوالحسین بصری را ترجیح داده است.
از آنجا که به احتمال قریب به یقین، خصوصاً از کتاب کلامی حلّی یعنی مناهج الیقین فی أصولالدین روشن میشود وی میبایست نسخههایی از کتاب الفائق ابن ملاحمی و کتاب الکامل تقیالدین را در اختیار میداشته، زیرا تقریباً اطمینان داریم که از هر دوی آنها نقل قول میکند.
علاوه بر این، حلّی با آثار کلامی و فلسفی فخرالدین رازی آشنا بوده است. حلّی این آثار را زیر نظر استادش کاتبی قزوینی (د. ۶۷۵ق/۱۲۷۶م) که وی را نیز در مراغه درک کرده بود، خوانده است.
وانگهی حلّی در مدت اقامتش در مراغه، آموزشهای فلسفی خود را تحت نظارت دو نفر دریافت کرد: نصیرالدین طوسی، که حلّی بخش الهیات از کتاب شفاء ابن سینا را عمدتاً با وی خوانده بود؛ و کاتبی قزوینی که حلّی را با آثار اثیرالدین مفضل بن عمر ابهری (د. ۶۶۳ق/۱۲۶۴م) و محمد بن نامآور بن عبدالملک خنجی (د. ۶۴۶ق/۱۲۴۷م) آشنا کرد. حلّی دو اثر از آثار کاتبی یعنی رسالة الشمسیّة و حکمة العین را شرح کرد.
او از طریق استاد خود شمسالدین محمد بن محمد بن احمد کیشی (د. ۶۹۵ق/۶-۱۲۹۵م) احتمالاً دستکم تا حدی با عرفان ابن عربی (د. ۶۳۸ق/۱۲۴۰م) آشنا شد. شمسالدین محمد کیشی به خوبی با آثار ابن عربی، که صوفی بود، و با آموزه اشراق سهروردی (د. ۵۸۷ق/۱۱۹۱م) آشنا بوده است. نویسندگان متأخر اثری تحت عنوان شرح حکمة الإشراق را به حلّی نسبت دادهاند که احتمالاً مراد از آن حکمة الإشراق سهروردی باشد؛ اما حلّی چنین کتابی را در