251
کلام شیعه در پژوهش‌های غربی - دفتر دوم

عنصر ترس حکایت دارد: حتی مواردی که متعلق به غیب نبوده و علی‌القاعده می‌توانند علنی شوند،  [بازهم] تا زمانی که برملا شدن‌شان خطرناک است، باید مخفی باقی بمانند.۱ جمله آخر، مانند جمله اول، انگیزه‌‌ای را مطرح می‌‌کند که هیچ ارتباط مستقیمی با خطر ندارد: حتی اگر هیچ دلیلی بیرونی برای کتمان موارد خاصی از علم موجود نباشد، ممکن است افراد دارای ظرفیت  [برای] درک معنای واقعیِ این موارد، حضور نداشته باشند.

شیوه دیگر کشف دلیل برای مورد خاصی از کتمان، البته با اعتباری کمتر، بررسی مؤمن بودن یا نبودن کسی است که اطلاعات سرّی از وی دریغ می‌شود. از آن‌جایی که حتی دریغ کردن اطلاعات از یک مؤمن ممکن است ناشی از یک تهدید خارجی باشد، چنین مواردی معمولاً مبهم هستند. در روایتی، پیامبر [صلی الله علیه و اله] به سلمان فارسی که به خاطر وفاداری‌‌اش به علی [علیه السلام] شهره بود، گفت: «اگر آن‌چه که تو می‌‌دانی به مقداد داده می‌‌شد، ‌‌‌‌ایمانش را از دست می‌داد»،۲ در حدیثی دیگر، زین العابدین [علیه السلام] می‌گوید: «اگر ابوذر از آن‌چه در قلب سلمان است، مطلع می‌شد، او را می‌‌کشت».۳ مقداد و ابوذر هر دو از پیروان وفادار علی [علیه السلام] بودند، اما موضوع این است که هیچکدام از آن دو، توانایی درک مفهوم صحیح آن‌چه سلمان می‌‌دانست، را نداشتند و ممکن بود وی را تخطئه کرده و یا حتی به عنوان مرتد بکشند. از این رو تصویر بسیار

1.. این مطلب با نقلی تطابق دارد که طی آن باقر‌[ علیه السلام] از تبیین آموزه رجعت برای صحابی خود، هارون‌بن‌اعین (در مورد وی ر.ک: van Ess, Theologie, I, p. ۳۲۵) خودداری کرد و می‌گوید هنوز زمان برملا کردن آن نرسیده است (عیاشی، التفسیر، ج۲، ص۱۲۲، ش۲۰ (ذیل سوره یونس، آیه ۳۹)؛ و به نقل از آن، علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج۲، ص۷۰، و بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۸۶). جهت ملاحظه دیدگاه‌های مختلف در مکتب تشیع امامی در مورد علم امام به غیب ر.ک:
Modarressi, Crisis and Consolidation in the Formative Period of Shī‘īte Islam: Abū Ja‘far ibn Qiba al-Razi and His Contribution to Imamite Shiite Thought, p. ۴۶, note ۱۵۴.

2.. [احتمالاً] شیخ صدوق، کمال الدین، ص۱۶؛ شیخ مفید، الإختصاص، ص۹.

3.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۰۱،‌ش.۲؛ کشّی، رجال، ص۲۲؛ و ارجاعات بیشتر در Kohlberg, "Taqiyya", p. ۳۹۷b.


کلام شیعه در پژوهش‌های غربی - دفتر دوم
250

و ‌‌امام باقر [علیه السلام] با این موضوع ارتباط دارد. ‌‌امام [علیه السلام] کتابی را به جابر داده و به وی هشدار داد که: «اگر مطالب این کتاب را پیش از نابودی بنی‌امیه نقل کنی، لعنت من و پدرانم بر تو خواهد بود؛ و اگر پس از نابودی بنی‌امیه مطالب آن را مخفی نگاه داری، لعنت من و پدرانم بر تو خواهد بود». سپس ‌‌امام [علیه السلام] کتاب دیگری را به وی داده و گفت: «هر زمان هر مطلبی  [از] این کتاب را نقل کنی، لعنت من و پدرانم برتو خواهد بود».۱ می‌توان حدس زد که کتاب اول شامل احادیث ضد اموی، اما کتاب دوم مشتمل بر اسرار اعتقادی، مانند مطالب مرتبط با حوادث آینده بوده، که قطع نظر از شرایط متغیر باید مخفی می‌مانده است.

ظاهراً در این جمله (منسوب به یکی از ائمه معصومین [علیهم السلام])، انگیزه‌‌های احتیاطی و غیراحتیاطی، هر دو مطرح هستند: «انسان هر چه را که می‌داند فاش نمی‌‌کند؛ نه هر مطلب قابل افشایی را می‌توان در زمان حاضر افشا کرد؛ و نه هر چه که در زمان حاضر قابل بیان است، مخاطبی دارد که می‌توان آن را به نحوی شایسته برای وی نقل کرد».۲ این سخن، مانند موارد بسیار دیگری، برای اشاره به عقیده رجعت گفته شده؛ و همان‌‌گونه که گذشت، این یکی از ‌‌‌عقایدی است که بنا بر احساس شیعیان اگر دیگران از التزام‌‌‌ آن‌ها بدان مطلع می‌شدند، ایشان را به خطر می‌انداخت. با این حال به نظر می‌رسد دلایل کتمان که در این حدیث تلویحاً آمده، پیچیده‌‌تر باشد. جمله اول هم‌راستا با اعتقاد به غیب (با معنای لغوی: غیبت، نامرئی بودن) است که طبق، آن چیزهایی وجود دارد که خداوند می‌‌داند و ائمه [علیهم السلام] نیز از بخش‌‌هایی از آن باخبرند، اما تا ابد مخفی و غیرقابل دسترسی باقی می‌‌ماند، چراکه انسان‌ها نمی‌‌توانند از علم الهی باخبر باشند. جمله دوم تلویحاً از

1.. کشّی، رجال، ص۱۷۰؛ و به نقل از آن، علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج۲، ص۷۰.

2.. «ما کلُّ ما یُعلم یقال ولا کلُّ ما یقال حان وقته ولا کلُّ ما حان وقته حضر أهلُه» (حسن‌بن‌سلیمان حلّی، مختصر بصائر الدرجات، ص۲۱۲).

  • نام منبع :
    کلام شیعه در پژوهش‌های غربی - دفتر دوم
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5458
صفحه از 302
پرینت  ارسال به